جدید ترین های روز دنیا - عکس - شعر | ||
|
ادم های ساده را دوست دارم . همان ها که بدی هیچ کس را باور ندارند. همان ها که برای همه لبخند دارند. همان ها که همیشه هستند ,برای همه هستند.ا دم های ساده را باید مثل یک تابلوی نقاشی ساعت ها تماشا کرد, عمرشان کوتاه است. بس که هرکس از راه میرسد از انها ادم های ساده را دوست دارم.*بوی ناب ادم میدهند* [ چهارشنبه 89/12/11 ] [ 1:8 عصر ] [ میلاد ]
آزادی در بی آرزوئی است. بودا [ دوشنبه 89/12/9 ] [ 11:20 صبح ] [ میلاد ]
خوبی = خوفی [ یکشنبه 89/12/8 ] [ 3:19 عصر ] [ میلاد ]
نمی دانستم در پس کوچه باغ های چشمانت یا هر چیز دیگری که بتوانم خود را گول بزنم. [ یکشنبه 89/12/8 ] [ 11:27 صبح ] [ میلاد ]
آرزو دارم سایه ای باشی بر سر لحظه های بی پناهم همسفرم شوی در سکوت جاده ی تنهایی تو ناز من هستی و من نیاز توام سوز نهان در ساز توام آرزو دارم زیر سقفی از مهربانی برای هم باشیم همچون آینه صداقت را نثار همدیگر کنیم . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . چه حس قشنگیه وقتی میشی محرم دل یکی یکی که بهش اعتماد داری بهت اعتماد داره از دلتنگی هاش برات میگه از دلتنگی هات براش میگی اروم میشه اروم میشی این حس رو بهت دارم... حسی که هیچ وقت به تنفر تبدیل نمیشه... به خدا قسم مثل آیه های قران پاکه... عزیزم متشکرم به خاطر اینکه: لحظاتی که نگرانم بودی. لحظاتی که را با من خندیدی. لحظاتی که دستانم را گرفتی. لحظاتی که به ایده ها و خواسته هایم توجه کردی. لحظاتی که به حر ف هایم گوش دادی. لحظاتی که می تونستی اما من را سرزنش نکردی. لحظاتی که من را در آغوشت گرفتی. لحظاتی که به من اعتماد به نفس و جرأت دادی. لحظاتی که با متانت با من برخورد کردی. لحظاتی که با من شریک شدی. لحظاتی که به من آرامش و آسایش را هدیه دادی. لحظاتی که غمخوارم بودی. لحظاتی که با من به گردش آمدی. لحظاتی که به تو نیاز داشتم،بودی. لحظاتی که صبوری کردی. لحظاتی که در کنارم بودی. لحظاتی که به من اعتماد کردی. لحظاتی که با من همدردی کردی. لحظاتی که مرا تحسین کردی. لحظاتی که را به من دلگرمی دادی. لحظاتی که ذهنم را از نگرانی آزاد کردی. لحظاتی که نظرم را محترم شمردی. لحظاتی که به انتظاراتم پاسخ دادی. لحظاتی که گفتی "عاشقانه،دوستت دارم". لحظاتی که به فکر من بودی. لحظاتی که من را دلداری دادی. لحظاتی که برایم شادی آوردی. لحظاتی که به تو احتیاج داشتم و تو با من بودی. لحظاتی که دلتنگم بودی. لحظاتی که مواظبم بودی. لحظاتی که به من محبت کردی. لحظاتی که به من دلداری دادی. لحظاتی که در چشمانم نگریستی و صدای قلبم را شنیدی. بهترین لحظه هایم را تو برایم ساختی و هیچوقت این لحظه ها را فراموش نمی کنم . گاهی به آسمان بنگر شاید کبوتری خسته به آشیانه دلت محتاج باشد
[ یکشنبه 89/12/8 ] [ 11:25 صبح ] [ میلاد ]
شب سردی بود … پیرزن بیرون میوه فروشی زل زده بود به مردمی که میوه میخریدند. شاگرد میوه فروش تند تند پاکت های میوه رو توی ماشین مشتری ها میذاشت و انعام میگرفت. [ یکشنبه 89/12/8 ] [ 10:39 صبح ] [ میلاد ]
زندگی یعنی دو رکعت عشق ناب [ پنج شنبه 89/12/5 ] [ 6:6 عصر ] [ میلاد ]
احتمالا شما هم به سایتهایی مراجعه کردین که هنگام راست کلیک اخطار میده ,که نمی تونید از منوهای راست کلیک استفاده کنید . [ پنج شنبه 89/12/5 ] [ 5:14 عصر ] [ میلاد ]
مرا در قبر سیاهی بگذارید تا همه بدانند در سیاهی [ سه شنبه 89/12/3 ] [ 4:4 عصر ] [ میلاد ]
این عکس هم دوستم آقا محسن لطف کردن واسم درست کردن [ یکشنبه 89/11/24 ] [ 5:57 عصر ] [ میلاد ]
|
|
[ طراحی : نایت اسکین ] [ Weblog Themes By : night skin ] |