سفارش تبلیغ
صبا ویژن

کد موسیقی برای وبلاگ

لینک دوستان
لنگه کفش
پایگاه خبری تحلیلی فرزانگان امیدوار
جاده های مه آلود
هواداران بازی عصر پادشاهان ( Kings-Era.ir )
سکوت ابدی
هم نفس
****شهرستان بجنورد****
آوای قلبها...
ساعت یک و نیم آن روز
تعمیرات تخصصی انواع پرینتر لیزری اچ پی HP رنگی و تک رنگ و اسکنر
.: شهر عشق :.
انسان جاری
سرزمین رویا
بچه های خدایی
برادران شهید هاشمی
عشق
Manna
اواز قطره
سایت حقوقی (قانون ایران) www.LawIran.ir
جیغ بنفش در ساعت 25
رویابین
یک جای دنج
اخراجیها
بندر میوزیک
مشق عشق ناز
تنهاترین
صل الله علی الباکین علی الحسین
دلنوشته های یه عاشق!
دریای مهربانی ( الهام نفس )
مناجات با عشق
فقط من برای تو
پیام ها و پیامک های زیبا
رادیو و تلویزیون
ME&YOU
صدفم همیشه با من بمان
قـــــــقــــــــنــو س
هزاره
یه دختر تنها
داستان زندگی من
دهاتی
دکتر علی حاجی ستوده
قلب خـــــــــــــــــــــــــــاکی
fazestan
همه چی تموم
عکس متحرک و انیمیشن حیوانات، گیاهان، کودکان، بالن، گوشی، پرندگان
Romance
سحر
*مهشید*
روانشناسی جالب
nafas
یه دختر تنها
تنهایی من
آخرین منجی
افسوس آروزوهایم! که روزگار برخلاف گذشت
من هیچم
پاتوق
فهیمه صفاریه
XXX دختران جیگیلی XXX
موفقیت
بازی های روزگار
فقط خوشگلا اجازه وروددارن!
رز قرمز ( شقایق )
عاشقانه
دختر خسته شب
سارا
دختر مشرقی
فونت زیبا ساز
هستی
تنهاترین غریبه ...
دخترک تنها
قصر زیبا
اقلیما
جدیدترین عاشقانه ها
عاشقانه
ariyana2010
زندگی باید کرد....
رهگذر
Love To Love
دیوار خاکی
* من و تو *
رزیتا
ملودی عشق
رهایی برای عشق
سیاوش
بهترین عکسها و مطالب دنیا
پرتال تفریحی بینا
نجوم و فضا
آنتی فراماسون
*دنیا از نگاه من*
معماری برتر
سوز عشق
فروشگاه TV لوکس بازار
افسون ایرانی‌
**حامد پسر دوست داشتنی**
عکس و داستان جالب
آمریکا(USA)
عکس و داستان جالب
عکـس عکـس عکـس
عاشقانه ها
zed bazi 4 life
دانلود اهنگ ایرانی و خارجی
یک پسر زنده
Lyrics & Subtitle
گلستانه
بهترین ها
ورودممنوع؟...
بهشت من
دانلود نرم افزار لینک کن
O° °oعکس•موزیکـــo° °O
چشمهای خیس
هجران (ارمیتا)
دنیای کد آهنگهای پیشواز ایرانسل
گالری عکس بازیگران
خرید بازیهای کامپیوتری
دانلود بازی
گلبهار شهر 1 پارس
تک صلیب عشق


فال روزانه
فروشگاه کوله پشتی
آپلود عکس
قالب وبلاگ
گالری عکس
وصیت نامه آنلاین
بازی آنلاین

مجله نایت پلاس

پیوندهای روزانه

اول اینکه خواهر محترمه خانم جنیفر دل مردم را به هر نحوی که بتواند شاد
می کند و آنچنانکه میدانید شاد کردن دل بنده خدا اجر فراوان دارد.


دوم اینکه این هنرمند متعهد و پایبند به کانون گرم خانواده بیش از 4 بار
ازدواج کرده و این سنت حسنه را بیش از پیش به جا آورده . لذا هر تلاشی که
انجام داده در جهت رفاه خانواده بوده و بر خلاف همکارانش ، مردان را به
صورت حلال به فیض رسانده ، لذا وی به عنوان یک الگو برای جامعه خودش ، با
هرگونه پاشیدگی و پاره گی خانوادگی مخالف است.



سوم اینکه خانم جنیفر از تمام نعماتی که خداوند در اختیارش گذاشته به
بهترین نحو بهره برداری می کند. ایشان هم خواننده هستند ، هم رقاصه هستند،
هم هنرپیشه ، هم یک مادر و همسر خوب. از طرفی در مسائل بازرگانی هم کوتاهی
نمی کند . از آنجایی که همیشه راضی و قانع هستند به کسی نه نمی گویند تا
دل کسی نشکند.


چهارم دلیل دیگر اینکه ایشان مقام زن را در غرب زنده نگه داشته و اعتماد
به نفس این موجود لطیف را که در طول تاریخ به وی اجحاف بسیار شده بالا
برده است ، در حدی که بسیاری از مردان در مقابل همین خانم اظهار ناتوانی
کردند و خیلیها نکشیدند با ایشان باشند .


پنجمین دلیل توفیق خدمت ایشان است . خانم جنیفر توفیق خدمت داشته اند تا
در تمام عرصه ها به جامعه و بندگان خدا خدمت کند. این بانوی کوشا تا دیر
وقت در استدیوهای سربسته تمرین کرده و همان فردا شبش با تمام کم خوابی و
کسالت در کنسرت حضور یافته و تا صبح در جهت خدمت به خلق ، در چارچوب حرکات
موزون نموده است .


ششمین دلیل دیگر وجاهت این عزیز هنرمند صداقت داشتن و عدم ریا است. او
هرگز ریا نکرد و همان نشان داد که بود . این هنرمند با اخلاق در یک آن
لباس از تن به در آورده و سینه چاک می کند ( البته با اذن کتبی شوهر ) و
ابایی از حرف مردم ندارد. او اگر از آهنگسازش خوشش بیاید به جای طفره رفتن
( مثل چشمک و اطفار) به سرعت با وی عقد محضری می کند تا مشکلی نباشد .
پاینده باشی دخترم.


و آخرین دلیل حمایت جنیفر عزیز از پدر و مادرش است . او نه از جیب شوهرانش
بلکه از درآمد حلال خودش برای والدینش سرپناه خریده و آنها را تکریم کرده.
البته این خواهر زیبا از تکریم مشتریان هم غافل نبوده و هوای همه را داشته
[ سه شنبه 89/2/14 ] [ 10:36 صبح ] [ میلاد ]

با سلام مطالب که برای شما قرارداده ایم مربوط هستند به (  اخبار کشور,اخبار اقتصادی ,اخبار ورزشی ,اخبار خارجی ,گزارش روز ,شهرستان ها ,حوادث,پاورقی,نسل سوم,معارف,مدرسه , دانشگاه  )  به امروز مورخ 1389/2/14 روزنامه کیهان .


[ سه شنبه 89/2/14 ] [ 9:43 صبح ] [ رضا ]

برخورد شدید با عوامل افشای سوالات آزمون دستیاری پزشکی

معاون آموزشی وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی درباره تخلف در آزمون دستیاری پزشکی گفت: نوع تخلف در این آزمون درز سوالات به خارج بوده که تصمیم گیری درباره عوامل این تخلف و داوطلبانی که از این سوالات استفاده کرده اند به قوه قضاییه معرفی شده اند واین قوه درباره این افراد تصمیم گیری خواهد کرد.
به گزارش ایرنا محمدعلی محققی گفت: شرکت کنندگان در آزمون مجدد دستیاری پزشکی از آمادگی قابل توجهی برخوردار بودند.وی درباره نوع تخلف صورت گرفته در آزمون دستیاری پزشکی گفت: در این آزمون سوالات درز رفته و عوامل این درز شناسایی و دستگیر شدند و در اختیار قوه قضاییه قرار گرفتند.
وی درباره استفاده کنندگان از سوالات درز شده آزمون گفت: این افراد نیز شناسایی شده اند و در اختیار قوه قضاییه قرار گرفته اند و وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی از طریق کمیته های رسیدگی به تخلفات این جرم ها را پیگیری می کند.معاون آموزشی وزیر بهداشت درباره اظهارات خود درباره تعلیق مادام العمر داوطلبان متخلف گفت: این یک اظهارنظر شخصی است، به نظر من افرادی که به خود اجازه می دهند که در سازمان مهم و حساسی مانند وزارت بهداشت به تخطی بپردازند، از دیدگاه من و از نظر اخلاقی شایستگی ورود به جامعه پزشکی را ندارند. بنابراین تعلیق مادام العمر این داوطلبان امری طبیعی است.از سوی دیگر، وزیر بهداشت هم در پی درخواست داوطلبان مبنی بر معرفی متخلفان آزمون دستیاری، گفت: قوه قضاییه بزودی متخلفان آزمون دستیاری را به عموم معرفی می کند.دکتر مرضیه وحید دستجردی، در گفت وگو با ایسنا، با بیان اینکه وزارت بهداشت در این پرونده مدعی العموم مردم است، گفت: ما خودمان اولین کسی هستیم که نسبت به متخلفان و تخلف معترض هستیم و از قوه قضاییه خواسته ایم متخلفان را معرفی کنند.وی اظهار داشت از نظر ما متخلفان حق ادامه تحصیل ندارند، زیرا این افراد نسبت به سوگند پزشکی که خورده اند تخلف کرده اند.

==============================================================================================================

شهید جنبش سبز! مخالف حجاب اسلامی بود

اخیرا سایت ضدانقلابی «روز آن لاین» مصاحبه ای با مادر ندا آقا سلطان، یکی از جان باختگان حوادث پس از انتخابات را منتشر کرده و از زبان ایشان به ویژگی هایی از آقاسلطان اشاره نموده که جای تامل بسیار دارد؛ چرا که این جان باخته فتنه پس از انتخابات، از سوی جریان سبز اموی «شهید» لقب گرفته است. مادر آقا سلطان در توصیف دخترش می گوید:
«ندا دنبال آزادی بود. او به عنوان زن، دنبال آزادی های اجتماعی و زندگی انسانی بود. همیشه می گفت: «زن و مرد هیچ تفاوتی با هم ندارند برابر هستند اما چرا در ایران حقوق زن و مرد یکی نیست. چه فرقی بین زن ومرد است؟ چرا چون زن هستیم باید حجاب اجباری داشته باشم و در قانون حق من ضایع شود.» ندا دانشجوی دانشکده الهیات و معارف واحد تهران شمال بود. در این دانشگاه، چادر اجباری بود و ندا نمی توانست بپذیرد و مدام می گفت در محیطی که همه زن هستند چرا باید چادر سر کنم. او سه ترم بیشتر نخواند و انصراف داد. می گفت چرا وقتی بیرون می روم باید نگران باشم که به نوع پوشش من گیر ندهند و چرا مهمانی که می روم باید استرس داشته باشم که یکباره نریزند و نگیرند و...»
البته جا دارد به دلیل درج این خبر، پیشاپیش دو معذرت خواهی هم داشته باشیم:
اولا؛ به جای سران و رهبران جنبش سبز، از تمام خانواده های شهدا- شهدایی دلباخته و جان باخته اسلام عزیز بودند- پوزش می طلبیم که فردی با این توصیفات (بر فرض صحت)، لقب شهید گرفته است.
دوم؛ از آنجا که رسانه های حامی فتنه حتی به خانواده های داغدار جان باختگان این فتنه هم رحم نمی کنند و گاها ادعاهای کذبی را از زبان آنها بیان می کنند، احتمال ساختگی بودن این مصاحبه هم می رود، در این صورت از خانواده مرحوم آقاسلطان هم پوزش می خواهیم؛ چرا که درج این خبر در راستای رسالت مطبوعاتی در شفاف سازی افکار عمومی صورت می گیرد.

==============================================================================================================

مسئولین پاسخ دهند؛ شرب خمر در دانشگاه؟!

برخی از خبرگزاری ها به نقل از روزنامه جمهوری اسلامی، از یک اتفاق شرم آور قابل تأمل در دانشگاه هنر خبر داده اند؛ بنابر این خبر، در روزهای اخیر مشاهده شده است فردی به نام «ک» پیمانکار سلف و بوفه دانشکده هنرهای زیبا دانشگاه تهران، اقدام به توزیع مشروبات الکلی در بین دانشجویان این دانشکده می کند.
به نوشته روزنامه «جمهوری اسلامی»، در یکی از کلاس های بعدازظهر دانشکده هنرهای زیبا دانشگاه تهران از سوی یکی از دانشجویان پسر که به دلیل شرب خمر زیاد کنترل خود را ازدست داده بود، حرکات ناشایسته ای مشاهده شده است.شاهدان گفتند وی در هنگام نهار و پس از صرف نهار مشروبات الکلی زیادی مصرف کرده بود.انتشار این خبر درحالی است که هنوز واکنشی از سوی مسئولین وزارت علوم و دانشگاه مزبور صورت نگرفته است.

==============================================================================================================

ادبیات نفاق در بیانیه به اصطلاح دانشگاهی

اخیرا تعدادی که خود را «جمعی از اعضای هیئت علمی و دانشگاهیان دانشگاه های سراسر کشور» عنوان نموده اند، با صدور بیانیه ای، خواستار آزادی بهزادیان نژاد، یکی از اساتید بازداشتی دانشگاه تربیت مدرس و از صحنه گردانان فتنه پس از انتخابات شدند. نکته قابل توجه ادبیات کاملا منافقانه این بیانیه است که سعی نموده اند از این استاد تعلیقی یک چهره کاملا انقلابی و مدافع نظام ترسیم نمایند و نوشته اند: «دکتر بهزادیان نژاد در زمره علاقمندان به جمهوری اسلامی، دوستداران نظام و خواهان اصلاح امور با حفظ تمام شئونات و منافع ملی بوده و نقش ایشان و همراهانشان در تشویق مردم برای حضور در پای صندوق های رأی در انتخابات ریاست جمهوری دهم از جمله خدمات بی بدیل ایشان به ایران اسلامی بوده است. قاطبه دانشگاهیان با توجه به حسن سابقه ایشان و به دلیل حضور موفق در زمینه های گوناگون علمی و مدیریتی، ایشان را فردی دارای ظرفیت های انسانی فوق العاده، مسلمانی متدین با سابقه روشن انقلابی، حق مدار و مسئول می دانند و خواستار آزادی هرچه سریعتر ایشان از اسارت هستند.» این توصیف اغراق آمیز در حالی است که به نقش تحریک آمیز وی در حوادث پس از انتخابات که نظام و انقلاب را در برابر یک کودتای تمام عیار براندازانه- از نوع نرم آن- قرارداد، هیچ اشاره ای نگردیده است.

==============================================================================================================

زمان معرفی رئیس جدید دانشگاه آزاد

باتوجه به ابلاغ اصلاحات اساسنامه دانشگاه آزاد، معاون شورای عالی انقلاب فرهنگی، مدت زمانی را که هیئت امنای دانشگاه آزاد اسلامی باید تشکیل جلسه داده و رئیس جدید این دانشگاه را به شورای عالی انقلاب فرهنگی معرفی کند اعلام کرد.بابک نگاهداری در گفتگو با خبرنگار مهر درباره مهلت زمان دانشگاه آزاد برای معرفی ریاست جدید این دانشگاه به شورای عالی انقلاب فرهنگی افزود: از زمانی که اساسنامه ابلاغ و به دست مسئولین دانشگاه آزاد می رسد هیئت امنای این دانشگاه فرصت دارند تشکیل جلسه بدهند و پس از یک ماه از تشکیل جلسه رسمی هیئت امنا باید رئیس جدید را به شورا ی عالی انقلاب فرهنگی پیشنهاد کنند.

==============================================================================================================

اعتراض دانشجویان دانشگاه تهران به وضعیت حجاب در این دانشگاه

به نوشته نشریه دانشجویی «سپیدار» ارگان بسیج دانشجویی دانشگاه تهران، اخیراً جمعی از دانشجویان این دانشگاه با صدور نامه ای خطاب به فرهاد رهبر، رئیس دانشگاه تهران، نسبت به بدحجابی در دانشگاه تحت مدیریت ایشان اعتراض کردند.

==============================================================================================================

بازخوانی پرونده اردیبهشت سیاه آن سوی پرونده نشریات موهن امیرکبیر در اردیبهشت 86

دهم اردیبهشت ماه سال 1386 چهار نشریه دانشجویی در دانشگاه امیرکبیر مطالبی را منتشر کردند که آبستن حوادث، تهمت ها و اظهار نظرهای زیادی شد.
حدوداً پنج ماه قبل از این حادثه در دانشگاه امیرکبیر برخی از دانشجویان دانشگاه امیرکبیر همچون احمد قصابان، مجید توکلی و احسان منصوری در فشم با همدیگر جلسه می گذارند و راهکارهای خروج از فضای آرام دانشگاه را بررسی می کنند.
¤¤¤
این زمان تقریبا مطابق زمانی است که نمایندگان تشکل های اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان مستقل، بسیج دانشجویی، دفتر تحکیم وحدت، جامعه اسلامی دانشجویان، جنبش عدالتخواه دانشجویی، اتحادیه تشکل های دانشجویی دانشگاه آزاد اسلامی، سازمان اسلامی دانشجویان ایران و مجمع تشکل های اسلامی دانشجویان دانشگاه آزاد نیز در فکر ایجاد یک فضای با نشاط با محوریت دانشجویان مسلمان با تاکید بر وحدت در منافع ملی بودند و جلسات مداومی را برای رسیدن به نتیجه برگزار می کردند.
اما این دانشجویان دانشگاه امیرکبیر و همکلاسی هایی همچون افشاری، پس از بررسی موضوع ولایت فقیه به این نتیجه می رسند که دیگر این موضوع نمی تواند فضای دانشگاه را به سمتی ببرد که بتواند بازخوردی کشوری داشته باشد و آنها راهکار خروج از وضعیت فعلی را دراهانت به مقدساتی همچون پیامبر اکرم می بینند که باید با زیر سوال بردن احترام و تقدس ایشان دیگر محلی برای دیگر مقدسات، همچون ولایت فقیه نگذاریم و با همدیگر به این اعتقاد می رسند که دانشگاه نیاز به حرکت انفجاری دارد.
البته نمایندگان تشکل های دانشجویی نیز درست درهمین روزها درحال نگارش منشور جنبش دانشجویان ایران اسلامی هستند تا بتوانند با تعیین نقاط مشترک خود همچون منافع ملی و اعتقادات دینی درجهت ایجاد یک فضای سالم رقابتی و با درنظر گرفتن نقاط اشتراک خود گام بردارند تا اولین منشور تاریخ جنبش دانشجویی را به نام این نسل ثبت نمایند.
پس از توافق بر سرکلیت این طرح آنها کار نگارش مقالات و آماده سازی نشریات را مابین خود تقسیم می کنند که براین اساس احمد قصابان مسئول نگارش مقاله فاحشه ها در کجای شهر بیشترند؟ و مجید توکلی نیز مسئول نگارش هیچ کس مقدس نیست و کلاغ ها می گردد. همچنین احسان منصوری نیز در شب قبل از ماجرا صفحه بندی و آماده سازی نشریه را انجام می دهد، تا به خیال خود بتوانند درجهت خروج از فضای رخوت در دانشگاه گام مهمی بردارند.
البته دقیقا در همین زمان و به مناسبت 10 اردیبهشت ماه روز ملی خلیج فارس و همچنین پرده برداری از منشور جنبش دانشجویان ایران اسلامی، دانشجویان ایرانی به دعوت تشکل های دانشجویی لبیک گفتند و دربزرگترین همایش دانشجویی سال اتحاد ملی و انسجام اسلامی شرکت نموده و درمسیر تهران تا کنارآب های نیلگون خلیج فارس شرکت کردند.
ساعت 5 صبح روز 10 اردیبهشت ماه احسان منصوری نشریات آماده شده را به علی صابری می دهد تا اقدامات لازم را درجهت چاپ نشریات انجام دهد. البته این روند پیش از این نیز توسط علی صابری برای چاپ نشریات انجام می شده است و احتمال اینکه وی از مطالب این نشریات اطلاعی نداشته است، وجود دارد.
اما به هرترتیب وی پس از آماده شدن نشریات آن را به دانشگاه می برد و عباس حکیم زاده به همراه احمد قصابان نشریات چاپ شده را در 3 نقطه دانشگاه قرار می دهند.
البته باید اشاره کرد که عباس حکیم زاده در عین عدم دخالت در امور اجرایی از ماجرای نشریات آگاهی داشته است و به همین دلیل مورد اعتماد برای پخش در دانشگاه قرار می گیرد.
اما نکته جالب اینجاست که برخلاف انتظار این افراد مطالب نشریات نه تنها مورد استقبال دانشجویان قرار نمی گیرد بلکه اکثر آنها نسبت به مطالب مندرج در نشریات معترض می شوند و در این هنگام به نظر می رسد که علی صابری تازه متوجه می شود نشریاتی را که برای چاپ رفقایش به وی دادند چه مطالب توهین آمیز و بی پایه ای دارد و به پیش دوستانش می رود و محکم به سر خود می کوبد که دانشجویان نسبت به مطالب چاپ شده معترض هستند.
اما مجید توکلی به دوستان خود آرامش می دهد و مدعی می شود که لحظه ای به او اجازه بدهند وی کارها را درست می کند و بعد در بین دانشجویان حاضر شده و مدعی می شود که این نشریات را بسیجی ها زده اند! تا ما را خراب کنند و این طرح برای اولین بار توسط مجید توکلی برای خروج از بن بست پیش آمده مطرح می گردد که البته در روزهای بعد توسط برخی رسانه ها همچون ایلنا و ایسنا پرورش پیدا می کند و طراحان این پروژه به صورت جانبدارانه ای از طرف سیاست گذاران این رسانه ها مورد حمایت واقع می شوند.
و سناریوی اتهام به دانشجویان مذهبی دانشگاه کلید می خورد، که هر روز با دروغ پردازی از طرف جریان افراطی رقم می خورد.
البته آنها به دنبال این بودند تا از فضای گل آلود موجود در دانشگاه بیشترین استفاده را ببرند و پروژه برگزاری انتخابات انجمن غیردانشجویی طیف علامه دانشگاه را نیز برگزار نمایند که دانشجویان و به ویژه اعضای اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان مستقل دانشگاه های سراسر کشور با حضور گسترده خود نسبت به انجام این انتخابات غیرقانونی معترض شدند و حمایت خودشان را از انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه امیرکبیر که به حق در این ماجرا مظلوم واقع شده بود اعلام نمودند و برنامه براندازی نرم آنها را با مشکل روبرو کردند. تا جایی که آنها مجبور به تعویق این کار غیرقانونی خود در دانشگاه شدند.
اما متحصنین در مقابل دانشگاه مطالبات دیگری را نیز پیگیری می کردند و آن پیگیری دقیق این حادثه از سوی مراجع ذی صلاح و اخراج آنها از صحن مقدس دانشگاه بود و این مطالبات به حق جریان دانشجویی مسلمان بالاخره نتیجه داد و در اولین گام پس از دستگیری احمد قصابان، علی صابری (دبیر انجمن غیردانشجویی طیف علامه دانشگاه امیرکبیر) و عباس حکیم زاده (فردی که بیشترین مصاحبه ها را با رسانه های غربی داشته است) نیز بازداشت می شوند.
با گذشت چند وقت از این ماجرا مجید توکلی به دوستان خود که برخی از آنها صاحبان نشریاتی بودند که توسط وی و دوستانش جعل شده بود معترف می شود که این کار وی بوده است و لوگوی نشریات را وی در اختیار داشته و مطالب را با نام نشریات مختلف به چاپ رسانده، که یکی از دانشجویان به نام خلیل پور نسبت به این کار وی معترض می شود و درگیری بین آنها رخ می دهد. که یکی از نتایج این درگیری افشای پشت پرده این ماجرا و دستگیری دیگر مجریان این پروژه است.
در روز چهارشنبه 30 خردادماه در زندان اوین جلسه ای با حضور بازداشت شدگان و اساتید مختلف دانشگاه از طیف های مختلف فکری و سیاسی برگزار می گردد که بازداشت شدگان در مقابل اساتید دانشگاهیشان به کارهای انجام گرفته خود اعتراف می کنند و هرگونه اعتراف خود را از روی شکنجه رد می نمایند.
همچنین در روز دوشنبه 4 تیرماه خانواده های بازداشت شدگان با آنها دیدار و گفتگو کردند که از حال مساعد فرزندان خود خبر دادند و هرگونه برخورد فیزیکی با فرزندان خود را رد کردند.
اما پس از این جلسه فردی به نام ابوالحسنی مدعی شد که احمد قصابان در این جلسه به مادر خود می گوید که من هرچه را که اعتراف کردم دروغ بوده است.
این ادعا باعث شد کمی فضای دانشگاه به سمت تشنج کشیده شود اما طبق صحبت های انجام شده با مادر قصابان وی چنین حرف هایی را تکذیب می کند و درخصوص برخورد با فشار و شکنجه می گوید: من مادر هستم، و هر روز دارم با فرزندم در زندان اوین صحبت می کنم و می دانم که او هیچگونه اضطرابی ندارد.
البته همچنان سؤالاتی همچون انتشار این خبر پیش از رخداد آن توسط سایت روزنا متعلق به اعتماد ملی و ارتباط این حادثه با عوامل بیرون دانشگاه و حلقه متصل کننده این ارتباط وجود دارد که می توان آن را از ماجرای بدست آمده مهمتر دانست چراکه این افراد از نگاه طراحان اصلی خارج دانشگاه نقشی همچون دستمال کاغذی را دارند و به راحتی می توانند فردا و فردا باز هم این گونه اقدامات را طراحی نمایند.
منبع : خبرنامه دانشجویان ایران

 

 


[ سه شنبه 89/2/14 ] [ 9:35 صبح ] [ رضا ]

جایگاه تفقه و آموزش

خرج رسول الله (ص) فاذا فی المسجد مجلسان. مجلس یتفقهون و مجلس یدعون الله و یسألونه. فقال: کلاالمجلسین الی الخیر، اما هولاء فیتعلمون و یفقهون الجاهل هولاء افضل. بالتعلیم ارسلت، ثم قعد معهم.
پیامبر گرامی اسلامی از منزل به سوی مسجد حرکت کردند، آنگاه که وارد شدند دو جلسه را در مسجد دیدند که برگزار می شود. جلسه ای که به فقه و شناخت مسائل اسلامی مشغولند و جلسه دیگر که دعامی خوانند و از خدا درخواست می کنند. حضرت فرمودند: هر دو جلسه خوب است. اینها دعا می خوانند. اما آن دیگری دانش فرا می گیرند و نادانان را فقه و شناخت مسائل اسلامی می آموزند، اینان برترند و من نیز برای آموزش فرستاده شدم. آنگاه پیامبر خود در جلسه آنان شرکت کرد. 1

==============================================================================================================

قدردانی از معلم

نقل شده: عبدالرحمن سلمی، سوره «حمد» را به فرزند امام حسین (ع) آموخت، وقتی که آن فرزند سوره حمد را نزد امام حسین (ع) به خوبی خواند، امام (ع) هزار دینار و هزار حله، به معلم او جایزه و انعام داد. بعضی از این موضوع تعجب کردند. امام (ع) دو شعر زیر را خواند:
اذا جاءت الدنیا علیک فجد بها علی الناس طراً قبل ان تنقلب
فلا الجود یفنیها اذا هی اقبلت و لاالبخل یبقیها اذا ما تولیت
یعنی: «وقتی که دنیا به تو نیکی و سخاوت کرد، تو نیز به وسیله آن به همه مردم نیکی و سخاوت کن قبل از آنکه این موفقیت از دست برود. و بدان که جود و بخشش موجب تهیدستی نمی شود. اگر دنیا به انسان روی آورد و همین طور بخل موجب بقای (ثروت) دنیا نمی شود. اگر دنیا از انسان روی گرداند.» 1
1-مناقب ابن شهر آشوب، ج 4، ص 66

==============================================================================================================

بصیرت یابی

پرسش:
مفهوم بصیرت و راهکارهای دستیابی و حفظ آن را توضیح دهید؟
پاسخ؟
بصیرت یا بینش، نوعی دید درونی است که با دید چشم ظاهری، متفاوت است و اصلاً با چشم یا اندام های ظاهری بدن، قابل دریافت نیست. بصیرت، قوه و نیرویی قلبی است که به مدد نور الهی، پدید آمده، حقیقت و باطن امور را چنان که هست، در می یابد. با دید بصیرت انسان، درست را از نادرست و حق را از باطل به آسانی تشخیص می دهد. اهل بصیرت با امداد نیروی قدسی که به آنها عطا شده می شنوند، می اندیشند، نگاه می کنند، می بینند و از عبرت ها، بهره می گیرند و آن گاه راههای روشنی رامی پیمایند و بدین ترتیب، از افتادن در پرتگاهها و لغزشگاهها در امان می مانند. در واقع بصیرت و بینش، نوری درونی است که شخص با آن نور، درمیان مردم، زندگی می کند؛ چنان که قرآن کریم فرموده: و جعلنا له نوراً یمشی به فی الناس. (انعام - 122) انسان به سیر بصیرت، راه را از بی راهه و حقیقت را از امر غیرحقیقی، باز می شناسد. و نیز در گرفتن اطلاعات و داده ها، درست گزینی می کند و نیز در ارائه نظر و رأی، درست گویی می کند و به فرموده امام علی (ع)، آن که بصیرت و بینش نداشته باشد، رأی او، نادرست و بی ارزش است. (غررالحکم و دررالکلم، ح 6548).
بصیرت، نوعی به کارگیری عقل در مسیر هدایت انسان و استفاده از روشنگری آن است. قرآن کریم با ترغیب به بینا کردن دل ها با نور عقل، آنهایی را که از این نیرو استفاده نمی کنند، کوران واقعی معرفی می کند. خداوند می فرماید: آیا در زمین سیر نمی کنند تا صاحب دل هایی گردند که بدان تعقل کنند و گوش هایی که بدان بشنوند؟ پس همانا چشم ها کور نمی شوند، بلکه دل هایی که در سینه ها جای دارند، کور می شوند. (حج - 46)
چه بی فایده است دیده سر، هنگامی که دیده دل، نابینا باشد. امام علی (ع) در این باره فرموده است: «و گاه دیده بصیرت کورباشد، نگاه چشم سودی ندهد» (غررالحکم، ح 9972) آن کس که دیده بصیرت دارد، نگاههایش به سوی خوبی ها کشانده شده، از بدی ها دور داشته می شود. دارنده بصیرت و بینش درونی، پیش از آنکه درپی عیب های دیگران باشد، عیب های خود را می جوید و می بیند و از گناهان و خطاهای خود دست می شوید. او می داند که دیده کور داشتن، بهتر از دل کور داشتن است. بنابر این، دیده برنارواها بسته، گوش را از شنیدنی های ناروا و پا را از رفتن به جایگاههای ناپسند و دست را از انجام کارهای ناشایسته و دل را از خطور گناه و اندیشه را از هرچه غیرخداست، پاک می کند.
کسانی که با دیده بصیرت به عالم و عالمیان می نگرند، از هر عالمی که موجب نابینایی دیده بصیرت و کوری آن می گردد، پرهیز می کنند. اینان از غفلت ها و عوامل ایجاد غفلت، دوری می ورزند. زیرا امام علی (ع) فرموده است: «دوام یافتن غفلت، موجب کوری بصیرت می گردد». (همان) کسی که بصیرت الهی نصیبش شده است. محبت دنیا را از دلش خارج می سازد. امام علی (ع) فرموده است: به خاطر دنیا دوستی، قلب ها از نور بصیرت، کورگشته اند» (همان، ح 4878)

==============================================================================================================

بررسی دیدگاه قرآن درباره کار و کارگر حقوق و آداب کارگری

¤خلیل منصوری
کارگری در قرآن
بی گمان کار به معنای تلاش و کوشش برای تولید در هر حوزه ای، عملی ارزشی است. کار به اشکال مختلف ظهور و بروز می کند؛ از این رو می توان از کار فکری، کار هنری، کار معنوی و کار جسمی و بدنی سخن گفت. در همه این موارد آن چه اصالت می یابد تلاش تولیدی بشر است. بشر برای دست یابی به کمال و سعادت و آسایش و آرامش، نیازمند تهیه امکانات و وسایل و برطرف کردن مشکلات و چالش های پیش روست. از این رو اقدام به تلاش و کوشش می کند تا به این هدف نایل شود. برای دست یابی به هدف، تلاش در شکل های پیش گفته خودنمایی می کند.
تفکر و تدبر و طرح و برنامه ریزی، بخشی از تولید است. بدون تفکر و تدبر و تأمل ممکن نیست تا انسان بتواند در حوزه عمل و تلاش جسمی موفق شود، از این رو تولید فکری به عنوان تولید پایه مطرح می شود.
در آیات بسیاری سخن از عمل و ارزش عمل به میان آمده است. عمل در حقیقت تلاش و سعی انسان است که برای تحقق امری صورت می گیرد. این همان معنای عام کار و فعل است که از سوی انسان انجام می شود. سعی و تلاش انسانی است که ارزش دارد و خداوند در آیه 39 سوره نجم می فرماید: لیس للانسان الاماسعی؛ برای انسان چیزی جز تلاش و کوشش نیست؛ به این معنا که آن چه در نگرش و بینش قرآنی از ارزش و اهمیت برخوردار است، سعی و تلاش است که نوعی از مفهوم کار را با خود به همراه دارد.
اما آن چه در این جا مهم است سخن از کار به مفهوم خاص آن است؛ زیرا مراد از کار و کارگر مفهومی است که در آن شخصی نیروی جسمی و حتی فکری خود را به دیگری واگذار می کند و در ازای آن مالی دریافت می کند.
در گذشته این نوع عمل در شکل اجاره و اجیر و نوعی از عقود خودنمایی می کرد و در آیات قرآن و نیز فقه اسلامی کتابی به عنوان اجاره را به خود اختصاص داده است. در کتب فقهی مانند الحدائق الناضره و العروه الوثقی و موسوعه الفقه، اجاره به معنای عقد تملیک عمل و یا منفعتی معین در برابر عوض معلوم به کار رفته است. (الحدائق ج12 ص235، موسوعه الفقه ج2 ص911 و العروه الوثقی ج2 ص793)
مورد اجاره اگر منفعت عین یا حیوانی باشد، به آن اجاره اعیان یا اجاره منافع می گویند. در این اجاره تسلیم کننده عین را موجر و پرداخت کننده عوض را مستأجر می گویند؛ و اگر مورد اجاره، کار انسانی باشد، به آن اجاره اعمال و یا اجاره ذمه گویند. در این اجازه، پرداخت کننده عوض را مستأجر و تسلیم کننده نیروی کار را اجیر نامند.(موسوعه الفقه ج2 ص002).
اجیر یا همان کارگر بر دو نوع است: اجیر خاص و مقید که متعهد می شود تا عملی را شخصا در مدت معینی انجام دهدو حق ندارد در این مدت بدون اجازه مستأجر برای فرد دیگری کاری انجام دهد. (جواهر الکلام، ج27 ص362) و اجیر مشترک و مطلق که عملی را بدون تعهد مباشرت و تعیین مدت متعهد می شود یا در یک زمان اجیر اشخاص متعدد می شود. (همان ص862)
در قرآن از مشتقات ماده اجر واژه «تاجرنی» به معنای کار با مزد و اجرت، یک بار در آیه72 سوره قصص «و استاجر و استاجرت» به معنای مزدوری گرفتن دوبار در آیه 62 همان سوره و اجر به معنای مزد مادی و یا معنوی و پاداش دنیایی و اخروی فراوان آمده است که برخی از آن ها به بحث کار و کارگری و اجاره ارتباط دارند.
در داستان موسی(ع) و شعیب(ع) مساله کار و کارگری و حقوق کارگر مطرح شده است. از این رو از مهم ترین آیات مورد توجه در این حوزه است. موسی(ع) به عنوان فردی نیرومند حاضر می شود تا در برابر مزد و عوض مالی، نیروی کار خویش را در اختیار شعیب(ع) به عنوان کارفرما بگذارد. (قصص آیات 52 تا 92) حضرت موسی(ع) در داستان همراهی خود با عالم ربانی (خضر پیامبر) نیز به خضر پیشنهاد می دهد که در برابر گرفتن مزد به کارگری بپردازند (آیه 77 سوره کهف) این مساله کارگری و مزد خواستن در برابر نیروی انسانی و بدنی در دو جای دیگر قرآن نیز مطرح شده است. نخست در مساله تقاضای ساحران برای دریافت اجرت از فرعون. در آیات 311 و 411 سوره اعراف آمده که در آن جا ساحران پیشنهاد می کنند تا فرعون در برابر هنر جادوگری و سحر ایشان، مزدی را بپردازد و فرعون نیز با پذیرش پیشنهاد برای تشویق ساحران آنان را به قرب منزلت و مقام نیز وعده می دهد. در مورد دیگر، مردمانی به ذوالقرنین پیشنهاد می کنند تا برای ساختن سد، اجرت و مزدی را دریافت کند. (کهف آیه 49) این دسته آیات به مساله مورد نظر ما در این نوشتار توجه می دهند.
فلسفه کارگری
انسان به عنوان خلیفه الهی بر زمین مامور و موظف است تا به عنوان یکی از اهداف ابتدایی و یا میانی، اقدام به آبادانی زمین کند. خداوند در این باره می فرماید: هو انشاکم من الارض و استعمرکم فیها؛ او شما را از زمین ایجاد کرد و خواست تا آن را آبادان و عمران کنید (آیه 16 سوره هود)
آبادی و آبادانی زمین به عنوان ماموریت انسان در زمین، بدون تلاش و کوشش و کار امکان پذیر نیست. انسان ها با کار و کوشش، زمین را به شکل کنونی آباد کرده و از امکانات و فرصت های پیش روی بشر بهره مند می شوند.
از آن جایی که انسان به جهت ذات استخدام گر خویش گرایش به اجتماع و جامعه دارد، در شکل اجتماعی، زندگی خود را سامان می دهد تا از فرصت ها و امکانات دیگری بهره مند گردد و از آن برای رفع نیازهای خود و دفع مشکلات استفاده کند.
حرکت چرخ زندگی بشر در گرو تعاون، خدمت و استفاده متقابل از خدمات یک دیگر است که یکی از راه های آن اجاره و کارگری است. خداوند در این باره می فرماید: نحن قسمنا بینهم معیشتهم فی الحیاه الدنیا و رفعنا بعضهم فوق بعض درجات لیتخذ بعضهم بعضاً سخریا؛ ما وسایل معاش آنان را در زندگی دنیا میانشان تقسیم کرده و برخی را برتر از برخی دیگر قرار داده ایم تا بعضی از آنان بعض دیگر را به خدمت گیرند.(زخرف آیه 23)
به نظر طبرسی، علت تفاوت روزی بندگان، این است که انسان ها از کار یک دیگر بهره مند گردند. (مجمع البیان، ج 9 ص 17) و اگر انسان ها در تمام درجات از قوت و ضعف، علم و جهل، زیرکی و بلاهت و دیگر مراتب، مساوی بودند، هیچ انسانی حاضر به کار کردن برای دیگری نبود و این امر موجب اختلال نظام عالم و فساد زندگی بشر می شد.
در روایتی، علی(ع) علت تفاوت آفرینش انسان ها را بهره مند شدن آنان از خدمات یک دیگر دانسته و می فرماید: هیچ انسانی توانایی این امر را ندارد که بنا، نجار و یا صنعت گر خویش باشد. تمام کارهایش را به تنهایی و بدون استخدام و به کارگیری دیگری انجام دهد.(وسایل الشیعه ج 19 ص 301)
حقوق کارگر و آداب کارگری
قرآن برای کارگری، قوانین، حقوق، شرایط و آدابی بیان داشته تا حق کارفرمایان و کارگران به عنوان جامعه انسانی به طور دقیق مراعات گردد و حق گروهی در برابر گروه دیگر ضایع و تباه نشود. در آیات قرآن برای کارگری شرایطی بیان شده که بدون تحقق آن، کار کردن و کارگری نادرست است. از جمله این شرایط آن است که کارگر بالغ باشد. از این رو، کارگری کودکان نابالغ نادرست و باطل است؛ زیرا کودک تا پیش از بلوغ و رشد جسمانی و عقلانی اختیاری ندارد تا بتواند نیروی کار و یا اندیشه خود را در برابر مزد و اجرتی واگذار کند.
از دیگر شرایط کارگری رشد است. فقیهان با استناد به آیات 5 و 6 سوره نساء و نیز آیه 282 سوره بقره گفته اند که تصرفات مالی سفیه ممنوع است و از این رو حق اجاره دادن اموال خود را ندارد. اما در اجیر شدن و کارگری او دو نظر است. آنان که کارگری وی را نیز ممنوع دانسته اند بر این باورند که وی نفع و ضرر خویش را شناسد لذا نمی تواند خود را به کارگری واگذار کند. (مستند العروه الوثقی بحث اجاره ص 65)
عقل (همان آیات)، اختیار و رضایت (نساء آیه 92 و بقره آیه 572)، مباح بودن منفعت (نساء آیه 92 و نیز مائده آیه 2)، مملوک بودن عوضین(همان) مشخص بودن عمل و مدت آن (قصص آیه 72) از دیگر شرایط کارگری از دیدگاه قرآن است.
قرآن احکامی برای کارگری و اجیر شدن بیان می کند که مهم ترین آن مساله لزوم و وجوب عقد اجاره (مائده آیه 1) است. به این معنا که وفای به آن برای هر دو طرف کارگر و کارفرما لازم و ضروری است و می بایست پای بند عقد اجاره باشند.
در آداب اجاره و کار و کارگری نیز مطالب مهمی را قرآن مطرح می سازد که می توان به آسان گیری بر کارگر (قصص آیه 72) رفتار شایسته (همان) قدرت و امانت داری (همان آیه 62) اشاره کرد.
این دسته از احکام متوجه کارفرمایان و کارگران است اما بخشی از حقوق کارگری است که دولت متکفل به انجام آن است. مهم ترین امری که بر دولت اسلامی است توجه به مساله معیشتی کارگران، بازنشستگان و از کار افتادگان است که در شکل تکافل اجتماعی و تامین اجتماعی خودنمایی می کند. بر دولت است تا از بیت المال مسلمین زندگی کارگران بازنشسته و از کار افتاده را تامین کند و وسایل آسایش ایشان را در حد معقول و مقبول فراهم آورد.
مرکز فرهنگ و معارف قرآن

==============================================================================================================

آثار اعمال حکمت های قرآنی

عباسعلی کامرانیان
جمعی درباره اوضاع و احوال دنیا و روزگار، باهم گفتگو می کردند. یکی گفت: این دنیا، دارای یک نظام خاصی است که طبق آن قانون بی اعتنا به خواسته این و آن حرکت می کند.
دیگری اظهار داشت:
ولی قدرت خداوند، حاضر و ناظر و غالب بر این قانونی که شما گفتید است و خداوند هرطوری بخواهد روزگار را می چرخاند!
فرد دیگری گفت:
ماه و خورشید و شب و روز که عقل و فکر ندارند که تغییر روش بدهند. گیاهان و جانوران نیز میلیاردها سال است که با روش قبلی روییده اند و رشد کرده اند و...
در این هنگام که نزدیک غروب آفتاب بود، آنها مشاهده کردند که عارفی به سوی مسجد می رود.
یکی گفت: چه خوب است نظر حضرت آقا را نیز جویا شویم. جلو رفت و پس از سلام و احوالپرسی از او دعوت کرد که نظرش را درباره روزگار بیان نماید.
عارف به نزد جمع آمد و پس از سلام و احوالپرسی گفت:
نظام جهان آفرینش، نظامی کاملاً دقیق، محکم، هدایت شده و در نهایت درستی و کمال است.
همه موجودات براساس هدایت الهی در مسیری که مسیر کمال آنهاست در حرکتند: و الذی قدر فهدی... همان که اندازه گیری کرد و سپس هدایت نمود.(1) این حرکت و هدایت نیز براساس سنتها (قوانین) الهی است که غیرقابل تغییر است: ولن تجد لسنه الله تبدیلا... و برای سنت الهی هیچ تغییر نخواهی یافت(2) و...
اما، در بین موجودات آفرینش، انسان ها و جنیان، آزادند که خوب باشند یا بد. خودشان باید بین خوبی و بدی، یکی را انتخاب نمایند: انا هدیناه السبیل اما شاکرا و اما کفورا... ما راه را به او نشان دادیم، خواه شاکر باشد (و پذیرای حق شود) و یا ناسپاس(3).
اما!
همه گفتند: اما چه؟
عارف اظهار داشت: اما، کارهای خوب ما موجب گشوده شدن برکات آسمان و زمین به رویمان و گناهانمان نیز باعث فرود آمدن عذاب الهی بر ما می شود!
خداوند متعال در این باره فرموده اند:ولو ان اهل القری امنوا و اتقوا لفتحنا علیهم برکات من السماء و الارض و لکن کذبوا فاخذناهم بما کانوا یکسبون.
و اگر اهل شهرها و آبادیها (به جای انجام گناه) ایمان می آوردند و پرهیزگاری پیشه می کردند، برکات آسمان و زمین را بر آنها می گشودیم؛ ولی (آنها حق را) تکذیب کردند (و به گناه پرداختند) ما هم آنها را به کیفر اعمالشان مجازات کردیم!(4)
همه در فکر فرو رفته بودند و به سخنان عارف می اندیشیدند و او، به سوی مسجد رفت.

==============================================================================================================

تبلیغ عملی مهمترین مسئولیت عالمان دینی

& خلیل آقاخانی
مبلغان مسیحی در آفریقا
یکی از دوستان مأموریتی به آفریقا داشت و چند سالی در آن جا بود. وی می گفت مدتی در تانزانیا، رواندا، سیرالئون، بروندی، کنگو و کنیا بودم. در میان مردمانی زندگی کردم که خیلی از فرهنگ به دور بودند و فقر فرهنگی بیش از فقر اقتصادی در ایشان نمود داشت.
روزی به یکی از روستاهای دور قبایلی رفتم که هنوز به همان صورت انسان های نخستین زندگی می کردند. جالب بود که در آن جا با یکی از کشیش ها مواجه شدم که سالیان سال در میان آن ها زیسته بود. با آنان غذا می خورد و نشست و برخاست داشت و به زبان بومی ایشان (سواحلی) سخن می گفت. او جائی می زیست که اصولا هیچ روحانی و عالم اسلامی حاضر نمی شود به آن جا برود و این چنین مردم وار با آنان زندگی کند و بخواهد به آنان آموزش دینی بدهد.
ایشان می گوید: شبی در یکی از شهرهای کوچک و دورافتاده، گروهی از بچه های خیابانی را دیدم که دور کسی جمع شده اند. جلو رفتم تا ببینم چه کسی است و چه می کند؟ دیدم کشیش مسیحی است که در آن شب های تاریک به بچه ها ریاضیات درس می دهد. این بچه های خیابانی برخی به دیوار تکیه داده، برخی دراز کشیده و برخی نیز چمباتمه زده و به حرف های معلم گوش می دادند.
این دوستم به سبب ماندن در میان همین بومیان به بیماری مالاریا دچار می شود و نزدیک بود جانش را از دست بدهد ولی به کرامت و معجزه ای از مرگ حتمی رهایی یافت. البته ایشان تنها نیستند دوستان دیگری را می شناسم که در این راه بچه خودشان را از دست داده اند و یا کسانی که حتی جانشان را از دست داده و شهید شده اند، چنان که دوست دیگری می گفت که یکی از این دوستان که در آفریقاست به یک بیماری خاص دچار شده که قدرت ایستادن ندارد و تا می خواهد چند دقیقه ای سر پا بماند به زمین می افتد.
به هر حال دوست گرامی ما می گفت برخی گمان کرده اند که مسئولیت عالم، تدریس و تحقیق است و تبلیغ را فراموش کرده اند در حالی که همه آموزش ها در راستای تبلیغ و فرهنگ سازی دینی است.
اگر کسی اخلاص و ایثار نداشته باشد کارش هیچ ارزشی ندارد و در نهایت هم دنیا و هم آخرت خود را از دست می دهد. آن عالمی که به عنوان مدیرمدرسه علمیه یا مدرس و استاد حوزه انتخاب می شود باید به این نکته توجه کند که هدف اصلی، تبلیغ است و می بایست به هر ترفند و شیوه ای شده معارف اسلامی و وحیانی را به گوش دیگران برساند. این همان جهادی است که باید در عصر جهاد فرهنگی انجام داد. این همان دیپلماسی عمومی است که دولت اسلامی می بایست در پیش گیرد.
اگر کسانی که از حوزه ها و یا هر ارگان فرهنگی ایرانی به خارج می روند، با اخلاص و ایثار در پی تبلیغ دین نباشند از همان اول شکست خورده اند و نتوانسته اند حتی ماموریت دیپلماتیک خود را انجام بدهند؛ زیرا هدف آن است که مردم را با اسلام و فرهنگ ایرانی اسلامی آشنا سازیم و این نمی شود مگر با حضور در میان مردم و ارتباط تنگاتنگ با آنان؛ البته شاید بر بسیاری از ایرانی ها سخت باشد که هم چون کشیش مسیحی اروپایی عمل کند ولی می توان دست کم یک هزارم آن، با مردم ارتباط برقرار کرده و با شناخت آداب و رسوم و زبانشان، بذر فرهنگ اسلامی را در دل و جان این مردم کاشت.
ضرورت مطابقت گفتار و کردار
امیرمؤمنان علی(ع) می فرماید: العالم من شهدت بصحه اقواله، افعاله؛ عالم کسی است که کردارش بر درستی گفتارش گواهی دهد.(غررالحکم، ص 76)
حضرت علی(ع) هم چنین می فرمود: احسن المقال ما صدقه حسن الفعال، نیکوترین سخن آن است که کار نیک، آن را تصدیق کند. (همان، ص 206)
امام صادق(ع) در تفسیر آیه: انما یخشی الله من عباده العلماء، قال: یعنی بالعلماء من صدق فعله قوله و من لم یصدق فعله قوله فلیس بعالم؛ از میان بندگان خدا تنها دانشمندان از او بیم دارند، فرمود: مقصود از دانشمندان کسانی هستند که کردارشان گفتارشان را تصدیق کند و هر کسی کردارش، گفتارش را تصدیق نکند، دانشمند و عالم نیست. (کافی، ج1، ص 63)
از نظر امیرمؤمنان علی(ع) اصولا علمی که با عمل همراه نشد مایه وبال و گرفتاری است. (غررالحکم، ص16) برای آدمی زشت است که عملش از دانش و کردارش از گفتارش درماند (همان، ص880) زیرا دانشی که با عمل همراه نیست مانند درختی بی میوه است. (همان، ص 498)
به هر حال آن که مدعی علم دین و مسئولیت وی تبلیغ آن است بخواهد گوشه ای بنشیند و متکبرانه مردم به دیدارش بیایند تا با کبر و غرور تمام نکته ای بگوید و برخی دیگر حتی خود عمل نکنند باید این گونه افراد را کسانی دانست که مسئولیت پذیر نیستند و برخلاف مسئولیت شرعی خود عمل کرده و گفتار و کردارشان هماهنگ نیست و یک دیگر را تصدیق نمی کند. این عالمان دینی در حقیقت فروشندگان دین خود هستند تا در مقابل آن، متاع دنیوی را به دست آورند.
امام صادق می فرماید: هرگاه دیدی عالم دینی دنیای خود را دوست دارد، از وی بر دین خویش بترسید؛ زیرا هر کسی چیزی را دوست داشته باشد آن را دربرمی گیرد. سپس افزود: خداوند به داود(ع) وحی فرستاد: دانشمندی را که شیفته دنیاست میان من و خودت قرار مده که ترا از راه محبت من منصرف می کند؛ زیرا این گونه افراد راهزنان بندگان مرید من هستند و کم ترین کاری که من در حق آنان انجام می دهم این است که شیرینی مناجات خود را از دل هایشان برمی دارم.(کافی، ج1، ص 64)

 


[ سه شنبه 89/2/14 ] [ 9:29 صبح ] [ رضا ]

طعم آفتاب

از بخشش کم حیا نکن،
چه آن که
محروم ساختن و چیزی نبخشیدن
از آن هم کمتر است...
امیرالمومنین صلوات الله و سلامه علیه

==============================================================================================================

آموزش گام به گام نمایشگاه گردی

فردا زنگ آغاز ماراتون 10 روزه کتاب در تهران به صدا درمی آید و جمعی از علاقمندان، دانشجویان، طلاب، اهالی فرهنگ و البته جمعی از بروبچ بیکار از اقصی نقاط کشور خودشان را به پایتخت، خیابان شهید بهشتی، مصلای تهران می رسانند البته نماز و دعا هم هست ولی اصل داستان هم نشینی به صرف کتاب و کاغذ است حالا اینکه چند نفر کتاب می خرند، چقدر کتاب می خرند، اصلا کتاب خریدند چه کار می کنند، بماند! مهم این است که شما بلد باشید چگونه در کمترین زمان ممکن، بیشترین بهره را ببرید و این مهم میسر نمی شود جز با فتوت (جمع فوت) کوزه گری ما که امروز برایتان سرو می کنیم؛ این شما و این هم... نه نه اینطوری خیلی کلیشه ای می شود، اینطوری بهتر است: به آموزشگاه مکتوب نسل سوم خوش آمدید؛ 120 درصد تضمینی بی برو برگرد!به هر حال حاصل پارسال بهار رفتن های ما به نمایشگاه در این چند سطر خلاصه می شود... تحریریه نسل سوم
¤ سبک باران صفا کردند و رفتند!
خانم ها! آقایان! لطفاً هرگونه پرستیژ و کلاس اجتماعی- سیاسی- فرهنگی را بگذارید لب کوزه آبش را نوش جان کنید، در نمایشگاه کتاب با این همه فضا و غرفه و ناشر و کتاب، باید دست خالی باشید، سبک بار سبک بار، در اینصورت حتی اگر پارک ساعی را هم با مصلای تهران اشتباه گرفته باشید، باز چیزی از دست نمی دهید، چرخ تان را می زنید و می روید خانه؛ به هوای روشنفکری و فرهنگی بازی با خود اسباب و وسایل کوهنوردی نیاورید! دست خالی تشریف بیاورید تا اگر خدای نکرده 4 ساعت گشت زدید و 2 عدد کتاب خریدید، از کت و کول- اسم قدیمی و خودمانی رباط صلیبی- نیافتید. هر چه سبک تر، بهتر و راحت تر، از ما بشنوید که چند سال بیهوده کیف با خودمان بردیم. پول در کنار کارت الکترونیکی خرید جزء ملزومات اصلی است دیگر نیازی به هیچ چیز ندارید.
¤ گول فناوری را نخورید!
یک وقت زیادی سبک نشوید و بدون پول به نمایشگاه بروید و فکر کنید گلستانی است مملو از کارت خوان های الکتریکی و دستگاه های خودپرداز! اینها هست اما... شما به غرفه الف می روید و کتابی را انتخاب می کنید، کارت می کشید اما دستگاه وصل نیست! به غرفه ب می روید کارت را از جیبتان می کشید، غرفه دار می گوید کارت خوان نداریم، به غرفه جیم می روید و تا کارت می کشید، برق می رود! به غرفه دال که می رسید، مثل بچه آدم می روید از خودپرداز پول بگیرید، با صف 418 نفری ملت برخورد می کنید، آنوقت است که به همه آباء و اجدادتان دعا می کنید(!) که چرا پول نقد نیاوردید. اصلا برای مراقبت از حریق در نمایشگاه هم که شده علاوه بر موارد مذکور، یک شیشه آب معدنی کوچک هم با خود ببرید، ضرر ندارد!
¤ مسیر شکم تان را انتخاب نکنید!
اگر واقعاً به قصد خرید به نمایشگاه می روید و از گشت و گذار و هرهر و کرکر با رفقا و ایجاد اضافه کاری برای گشت ارشاد و رفتن توی قاب دوربین صدا و سیما خبری نیست، خواهشمندیم با یک عدد لیست کتاب به نمایشگاه بروید تا آنجا بی جهت در مسیر شکم تان که اغلب به اغذیه فروشی ها ختم می شود، حرکت نکنید و کمی هم خرید با بهره زمانی بالا داشته باشید. این طوری مجبور نیستید سیر تا پیاز نمایشگاه را گز کنید تا دست آخر کتاب مورد نظر را پیدا نکنید و آش و لاش به خانه برگردید.
¤ این غرفه ها را از دست ندهید
اگر چنان چه نتوانستید لیستی تهیه کنید و یا اصلا اهل رسانه و مجله و سایت های خبری نبودید تا از تازه های نشر مطلع شوید، بهترین راه و کوتاه ترین مسیر برای دست یابی به بهترین ها و تازه ترین ها، سر زدن به غرفه هایی است که سرشان به تن شان می ارزد و حتی زمانی که با دست خالی به نمایشگاه می آیند هم تجدید چاپ های خوبی دارند؛ مثل «سوره مهر، امیرکبیر، مرکز اسناد، سروش، دارالحدیث، روایت فتح، صدرا، بوستان کتاب، شاهد و...»
سری هم به غرفه های مجنون، مرکز چاپ و نشر قرآن، نور قرآن و اهل بیت(ع) و آستان قدس رضوی بزنید!
صد البته که بر شمای خواننده نسل سوم واجب عینی است با ورود به نمایشگاه، خرید خود را و البته خود را بیمه شخص ثالث کنید با حضور در غرفه انتشارات وزین کیهان. خدا را چه دیدید شاید بچه های نسل سوم را هم دیدید و از خجالت هم درآمدیم!!
¤ قشون کشی نکنید!
در اینکه خرید کتاب و یا گشت و گذار در مصلای تهران با طعم فرهنگ تنهایی نمی چسبد، حرفی نیست اما قشون کشی هم جز ضرر برای شما چیزی ندارد، بالاخره همه که یک رای و نظر ندارند، شما می توانید برای نماز و یا ناهار همدیگر را ملاقات کنید و با هم باشید وگرنه بهتر است هر کسی برای خودش خرید کند. نه اینکه مثل دسته های عزاداری راه بیافتید توی نمایشگاه و هر کسی بخواهد در یک غرفه دلخواه بایستد و دیگران اعتراض کنند و چند متر، آنطرف تر دوباره یک نفر دیگر و
دو باره اعتراض و... با هم بروید، با هم بسازید اما با هم نچرخید!
¤ عایق کاری چشم و گوش را فراموش نکنید
اولا که زیاد به آدم های نشسته و ایستاده در هر ورودی اطمینان نکنید و با اعتماد به نفس و خیلی خوشحال و خجسته نروید سمت شان و دائم سؤال پشت سؤال، آنها هم «تازه رسیده اند!» زیاد چیزی نمی دانند در حد «دستشویی کجاست و آب خوری چی شد و نماز کجا بخونیم و کباب کجا سرخ می کنن؟» کار شما را راه می اندازند.
ثانیا ً زیاد به گوش هایتان مطمئن نباشید، آنچه می شنوند چنان با رادیو نمایشگاه و موسیقی و تبلیغ سرای اهل قلم مخلوط می شود که خودتان هم متوجه نمی شوید چی به چی شد! گوش ها را عایق کنید که سردرد نگیرید و از توان تان کم نشود. چشم ها را هم که باید شست! بالاخره شیطنت هم در نمایشگاه و در تمام غرفه ها عرضه می شود، نسخه جدید با ویرایش 2010 با بهترین طراحی و رنگ آمیزی(!) در چنین شرایطی باید مراقب بود!

==============================================================================================================

خشت اول والله می لرزید!

مسئله مهم برای ما راه مطهری، مکتب مطهری و فکر مطهری است. اصولاً درباره همه شخصیتهای الهی ما این عقیده را داریم که با فقدان آنها و از دست دادن آنها نباید مکتب آنها فراموش بشود. ما برای احترام به شخصیتی مانند مطهری باید احترام به اثر او، فکر او و مکتب او داشته باشیم. او شهید راه مکتب شد شهید راه عقیده شد، عقیده توحیدی ایستادن در برابر مکتبهای شرک و مادیگری. در محل سابق دانشکده الهیات یک روز بعدازظهر بود رفتم در اتاق ایشان، دیدم با یک نگرانی می گوید فکری باید کرد. مکتب مادیگری عجیب دارد در ذهن جوانان ما رسوخ می کند. چه باید کرد؟ متاثر بود، ناراحت بود. وقتی جمله هایی را از بعضی از نوشته ها مشخص می کرد و نشان می داد و می گفت ببینید این گروه به نام مذهب، اما علیه مذهب، علیه معارف اسلام علیه فکر توحیدی دارند کار می کنند. به نام توحید علیه توحید. این را می گفت والله، می لرزید و ناراحت بود.
در درونش عشق به اسلام بود. او بزرگترین متفکر و فیلسوف اسلامی بود. مدت ها بود مرحوم مطهری را زیرنظر داشتند تا او را از بین ببرند. واقعاً این مکتب می تواند در کشور ما و در دنیا عرض اندام بکند؟ مکتبی که ادعای مساوات و ادعای آزادی و ادعای عدل و ادعای انسانی و ادعای اخلاق می کند، اما یک انسان به تمام معنائی که آزارش به احدی نرسیده بود... جز سلم و سلاح و متانت و آرامش و پاکی کسی چیزی از او دیده بود؟ آخر ترور در کدام مکتبی می تواند درست باشد؟ سال گذشته در آن اوج مبارزات به من می فرمود بخدا اگر امام و رهبر ما پیروز بشود هیچ پستی من نمی خواهم هیچ مقامی نمی خواهم، برای من همین زندگی که الآن دارم کتابخانه ام برای من بهترین لذت است، من همین را می خواهم که بنشینم و کتاب بنویسم، بنشینم و تحقیق کنم، بنشینم و از ا سلام عزیز دفاع کنم، این هدف من است... و دیدیم راست می گفت و ما اگر یک مطلبی را یک وقتی می خواستیم خدمت امام بگوئیم همه دوستان ما فکر می کردند تنها فردی که امکان دارد با امام صریح صحبت کند و امام علاقه به او دارد و می پذیرد فورا می گفتیم برویم خانه آقا مطهری به آقای مطهری بگوئیم، ایشان خدمت امام عرض کنند. چون می دانستیم امام به ایشان علاقه دارد. اصلاً مضایقه نداشت هر کجا از ایشان دعوت می شد، شرکت می کردند.
دشمن فهمید، اگر استاد مطهری را نابود کرد، اما همانطوری که امام فرمود شخصیت مطهری، فکر توحیدی مطهری ترور نشده و ترور نمی شود و کشته نمی شود، بلکه بیشتر تجلی کرد. خون مطهری ریخت اما انقلاب ما، مبارزه ما نهضت ما را روحی جدید بخشید. تیری که به مغز مطهری اصابت کرد، اگر به دست فردی خائن و گروهی خودباخته و خائن بود اما همه می دانند عامل اصلی سیاستهای استعماری شرق و غرب بود. استعمار آمریکا، استعمار روسیه و چین و انگلیس اینها نمی توانند آزادی ملت ایران را ببینند. موقعیت ما، سرمایه های ما مگر می گذارد که آنها ما را رها کنند؟ دسیسه بازی ها، توطئه ها تمام نمی شود. توطئه همچنان ادامه دارد، هر روز به یک اسم، هر روز به یک صورت می خواهند شخصیتهای سیاسی و مذهبی شما را یا ترور به این شکل، یا به شکل موهوم کردن و ضایل کردن اختلاف بیندازند ایجاد نفاق کنند و در نتیجه یکبار دیگر ملت آزاد شده از قید استعمار شرق و غرب گرفتار بشود...
شهید محمد مفتح
در مراسم بزرگداشت شهید مطهری

==============================================================================================================

اتاق انتظار

سید محمدعماد اعرابی - جهان، دل سرد، من دل سرد، برگرد!
در عصر فلسفه های به بن بست رسیده تنها راهکار جهان شمایید؛ نه کنفرانس امنیت هسته ای واشنگتن، نه سازمان انرژی اتمی، نه دادگاه بین المللی لاهه، هیچکدام تضمینی نیست تا بار دیگر یک دانشمند برجسته فیزیک، عذاب وجدان نگیرد برای ساخت بمب اتم چرا که خلبانان شجاع (!) آقای ترومن1 هنوز هم از کشتار 220 هزار انسان بی گناه پشیمان نیستند. هنوز هم مدال افتخارشان را بر سینه می چسبانند. راستی ، فاتحان 1945! جنگ جهانی به چه قیمت تمام شد؟
شاید آن زمان که آقای لاک2 طرحنامه حکومت مدنی را می نوشت، نمی دانست پیروانش برای رسیدن به جامعه مد نظر ایشان حمام خون به راه می اندازند تا آنجا که 3900 تن بمب انفجاری، در کمتر از
15 ساعت نصیب مردم بی پناه شهر درسدن می شود. این بود چهره نوین جهان بعد از سپتامبر 1945! حالا بشر باید میان خودکشی دست جمعی و استفاده عاقلانه از دستاوردهای علمی، یکی را انتخاب کند؛ البته راه سومی هم هست، قبول ظلم ظالمان همیشگی تاریخ یا همان آزادی و دموکراسی.
اینها همه گوشه ای است از جهان، در غیاب شما. جهانی که در آن مادیات حرف اول و آخر را می زند. سلطه و استعمار، قربانی می خواهد و همیشه محرومان و پابرهنگان، قربانی شکم چرانی مستکبران می شوند. زمین مدتهاست که بوی آتش و باروت گرفته است. هر قدر این جماعت ماده انگار، انکارتان کنند حضورتان بیشتر اثبات می شود و هر قدر دنیایشان را توجیه کنند جهلشان آشکارتر. حالا نه فقط مسلمین بلکه همه جهانیان در انتظار حضور پیغمبرانه کسی هستند تا یک بار هم که شده جهان را رنگی ببینند نه در سیاه و سفید دود و خاکستر . کم کم یک جهان به انتظار شما تمام قامت می ایستد.
1. هری اس. ترومن (1884-1972) سی و سومین رئیس جمهور آمریکا در زمان بمباران اتمی ژاپن.
2. جان لاک(1632-1704) طراح نظریه دموکراسی.

==============================================================================================================

اتاق انتظار میهمان

سیده نجمه موسوی از اصفهان - چشمانمان سفیدشد بس که به این جاده بی انتها خیره شدیم! پاهایمان زخم شد بس که در کوچه پس کوچه های انتظار پرسه زدیم! موهایمان سفیدشد بس که در فراغش غصه خوردیم!
گونه هایمان سرخ شد بس که برایش اشک ریختیم! زبانمان مو در آورد بس که روز و شب دعا خواندیم! دست هایمان پینه بست بس که موانع ظهور را برداشتیم!
...بعضی هامان پینو کیو شدیم بس که دروغ گفتیم! به جای اینکه دماغ هایمان را عمل کنیم بیایید یک لحظه باخودمان روراست باشیم: نکند واقعا ما چشم سفید شده باشیم! موهای سفیدو گونه های گل انداخته مان که همه اش اثر رنگ و سرخاب است؛ آرایش سال است دیگر!
پاهایمان زخم شده چون کفش هایمان نوک کلاغی و پاشنه بلنداست. اشکالی ندارد مهم این است که به خرامان خرامان راه رفتنمان آهنگ می دهد. مد است دیگر! دست هایمان هم پینه بسته از بس که جانماز آب می کشیم!
بعید نیست شاید زبانمان هم به خاطر آدامس های خارجی که چلق چلق در کوچه و خیابان می جویم مو در بیاورد! کلاس دارد دیگر! بیایید کلاهمان را قاضی کنیم . یک جای کار می لنگد؛ واقعا ما چشم به راه کسی هستیم؟
چه طور است نگاهی به خلوص سنج قلبمان بیندازیم شاید احتیاج به ضدزنگ بصیرت داشته باشد!

==============================================================================================================

این چند کتاب...

عادل فردوسی پور
مجری محبوب تلویزیون
که زبانش ـ چه فارسی و چه انگلیسی ـ خیلی خوب است
با ترجمه «فوتبال علیه دشمن»
به نمایشگاه کتاب تهران
می آید.
مهدی آذریزدی(ره)
«سفر به بلندی های بادگیر»
آخرین کتاب مرحوم آذریزدی، سیرتاپیاز یزد با قلمی منحصر به فرد است که دفتر انتشارات کمک آموزشی آموزش و پرورش
منتشر کرده است.
محمد ری شهری
آیت الله ،«زمزم عرفان» را از سوی انتشارات دارالحدیث منتشر کرده
که یادداشت های منتشر نشده
و جذابی از دیدارهایش با حضرت آیت الله بهجت(ره) و توصیه های
ایشان است.
محمدرضا بایرامی
برنده کتاب سال جمهوری اسلامی، «مردگان باغ سبز» را که داستان یک روح سرگردان در جریان جنگ داخلی و بعد از جنگ جهانی دوم، هست بوسیله سوره مهر منتشر کرده که یک رمان تاریخی و خواندنی است.
علی موسوی گرمارودی
5 مجموعه شعر با عناوین «تا محراب آن دو ابر»، «سفر به فطرت گل سنگ»، «پیوند زیتون بر شاخه ترنج»، «بر آشفتن گیسوی تاک» و «خواب ارغوانی» آنقدر جذابیت دارد که یکجا باید خرید و خواند!
رضا امیرخانی
برنده کتاب سال شهیدغنی پور از انتشارات افق و چاپ مقاله بلند
انتقادی اش با عنوان «نفحات نفت»
که گیر 3پیچ به مدیریت نفتی کشور است و سرشار از بازی با زبان و لغات، سردرآورده!

==============================================================================================================

این چند نفر...

فیروز زنوزی جلالی
کتاب «مامور» نوشته علی موذنی
بهترین کتابی است که در سال 88
مطالعه کردم و خواندنش را
به همه نویسندگان و جوانان
توصیه می کنم.
جمال شورجه
مطالعه کتاب های «دا» و «بابانظر» را به همه توصیه می کنم چرا که چنین کتاب هایی جنگ را با شفافیت، سادگی و صداقتی بی نظیر نشان
می دهند و چون کاملا واقعی هستند و قلمی شفاف دارند در دل و جان خواننده نفوذ می کنند.
حبیب احمدزاده
«بابانظر» و «دا» را علاوه بر اینکه راهی برای مرور تاریخ کشور
می دانم، روشی برای برون رفت
از دعواهای سیاسی نیز می دانم
و معتقدم همه نیازمندیم
این دو کتاب را بخوانیم.
محمدرضا سرشار(رضا رهگذر)
کتاب «دا» را به چند دلیل پیشنهاد
می کنم؛ یکی این که از آب گذشته است و به صد چاپ رسیده و یک کتاب ارزشی از مقطعی از تاریخ کشورمان با ریزبینی، واقع نمایی، دقت و امانت برای خواننده است.
داوود غفارزادگان
«گلستان سعدی» را به عنوان پیشنهاد مطالعاتی مطرح می کنم و معتقدم هیچ کتابی به اندازه گلستان سعدی بر زبان و فرهنگ ما
تاثیر گذار نبوده و ایرانی ترین کتابی است که همه باید بخوانیم.
جواد شمقدری
سال گذشته کتاب هایی چون «دا»، «بابانظر» و «خاطرات عزت شاهی» را مطالعه کردم و کتاب «دا» را سه روزه تمامش کردم. نویسنده، حضور زنان
و تاثیر بسزای آنها در دوران دفاع مقدس
و شرایط حساس جنگ را به بهترین شکل
به تصویر کشیده است.
احمد بیگدلی
«کافکا در کرانه» نوشته ایوان کریما
و «کتاب آذر» نوشته علی خدایی
بهترین هایی بود که سال گذشته خواندم و علاوه بر اینها «شریک جرم» جعفر مدرس صادقی را برای خواندن پیشنهاد می دهم.
مصطفی محدثی خراسانی
«گزیده رباعیات بیدل » که
محمد کاظم کاظمی آن را تألیف کرده است را پیشنهاد می کنم چرا که با خواندن این کتاب ، شیفته بیدل
و رباعیاتش می شوند .
فرج الله سلحشور
خواندن کتاب «دا» را به همه مردم توصیه می کنم؛ این کتاب دارای صراحت و شفافیتی است که مطالعه آن به فهم دقیق نسل جوان از جنگ می انجامد. کتاب «زن کامل» به قلم «مارابل مورگان» و ترجمه «پریسا علی نیا» نیز کتابی خواندنی است.
مسعود ده نمکی
«وسایل المحبین» اثر جعفربن حسین شوشتری و «مشت در نمای درشت» سید حسن حسینی
« جالب ترین کتاب هایی است که تا به حال خوانده ام و در کنار «آیینه جادو» شهید آوینی، خواندنش را
به همه پیشنهاد می کنم.
فرزاد جمشیدی
دو مجموعه داستان «پشت صحنه» و «باران» اثر سامرست موآم، «الخلافه» مجموعه احکام حضرت علی(ع) به روایت اهل سنت و «جامعه در حرم» سیدمجتبی بحرینی را خواندم و به شما توصیه می کنم.
جعفر ابراهیمی(شاهد)
سال گذشته «عدالت در پرانتز» از ایساک بابل، «این یازده تا» از ویلیام فالکنر، «پیکره ماروسی» از هنری میلر، «نارسیس و گلدموند» از هرمان هسه، «پایان یک ماموریت» اثر هانریش بل و «پس باد همه چیز را نخواهد برد» ریچارد براتیگان را خواندم و به دیگران پیشنهاد می کنم.

==============================================================================================================

طعم گیلاس

منصوره حقیقی - همیشه همین طوری بودی! وقت هایی که کلی ازت شاکی بودم، یک جوری نگاهم می کردی که هر کاری
می کردم، نمی توانستم جلوی خنده ام را بگیرم و یکدفعه می زدم زیر خنده و دیگر هیچ چیزی نمی توانستم بگویم، چه برسد به اینکه بخواهم گله کنم ازت و بگویم چرا اینطوری کردی؟ چرا این را گفتی و خلاصه نق و نوق الکی بکنم...
تو هم بدجنس؛ خوب مرا می شناختی، می دانستی اولدورم بولدورم های من همه اش الکی است و فقط یک هوا دلم گرفته و عمدا طوری نگاهم می کردی که من هم بزنم زیر خنده و... راستش را بخواهی اینطوری من هم راضی تر بودم، تازه کلی با هم می خندیدیم و بعدش می گفتی «خب، چی اینقدر خانوم ما رو شاکی کرده بود؟»
و من اصلا دیگر حرفی برای گفتن نداشتم، فقط دلم می خواست برویم بنشینیم توی ایوان روی آن قالیچه خوش رنگ که دلم براش می رفت، بوی خاک نم زده توی حیاط را یک نفس سر بکشیم، تو خیره شوی به شمعدانی ها که گل های صورتی خوشگل خوشگل داده بودن و من هم دو تا چایی تازه بریزم با هم بخوریم و بعدش هی حرف تو حرف بیاورم و خودم را به آن راه بزنم و نخواهم مهلتت بدهم که آن چیزی را که ازش فرار می کنم، بگویی اما بی فایده است...
مثل همیشه با همان صبوری خاصی که از چشمهایت می بارید و هر چه می گشتم انتهای چشمه اش را در چشمهایت پیدا نمی کردم، آرام سرت را تکان می دادی و همه حرف هایم را گوش می دادی، تا جایی که هر چه می گشتم هیچ پیدا نمی کردم ازش حرف بزنم و همین جا بود که مچم را می گرفتی و با یک مهربانی خاصی که شش دانگ برای خودت است، آن لبخند همیشگی را که مخصوص اینطور موقع ها بود، برایم می فرستادی و من می خواستم از خجالت آب شوم بروم توی زمین...
چیزی نمی گفتم و می رفتم ساکت را که خودت هم می دانستی کجا پنهانش می کردم می آوردم، تا سر کوچه که می رفتی مثل همیشه برمی گشتی و دست تکان می دادی و من پشت سرت آب می ریختم که زود برگردی...
در را بستم، پاهایم را حس نمی کردم، هر طوری بود رفتم توی ایوان نشستم، خاک روی قرآن جیبیت را پاک کردم و بوسیدمش و گذاشتمش روی چشمهایم و باز کردم: «ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا...»

==============================================================================================================

بازتاب

گزارش هفته گذشته درباره زلزله بازتاب های زیادی داشت که چند نمونه را در ادامه می خوانید:
به نویسنده مقاله ای که درباره زلزله در صفحه نسل سوم چاپ شده است بفرمایید یکی از سخت ترین کارها داشتن
انصاف است که ایشان ندارد.
یک خواننده کیهان
¤
در مورد رقیب و عتید که در گزارش ذکر کرده بودید شما باید بگویید نام دو فرشته است که در قرآن ذکر شده و گرنه خواننده نمی فهمد که آن کسی که دارد می نویسد کیست.
علیرضا اصلانی از قم
¤
بابا دراین که بالاخره یه روز زلزله می آد، شک نکنید... اما باور کنید کذب الوقاتون!...کسی نمی تونه وقت تعیین کنه!
هادی مقدم

==============================================================================================================

بوی بارون

به نسیمی همه راه به هم می ریزد
کی دل سنگ تو را آه به هم می ریزد
سنگ در برکه می اندازم و می پندارم
با همین سنگ زدن، ماه به هم می ریزد
عشق بر شانه هم چیدن چندین سنگ است
گاه می ماند و نا گاه به هم می ریزد
آنچه را عقل به یک عمر به دست آورده است
دل به یک لحظه کوتاه به هم می ریزد
آه یک روز همین آه تو را می گیرد
گاه یک کوه به یک کاه به هم می ریزد
فاضل نظری

==============================================================================================================

نامه ای به خدا...

سلام حضرت محبوب!
من؟ بنده شما! از قبیله بی درد و سیاره رنج تورا می خوانم. می دانم که آهنگ صدایم برایت آشنا نیست و شنیدن صدا از حنجره ای که پس از گذرعمری باز می شود چندان خوشایند نخواهد بود. اما می خواهم با تو سخن بگویم.
گفتم از قبیله بی درد و سیاره رنج، تو را می خوانم و تو خوب می دانی درد بی دردی از هر رنجی رنج آورتر است.
روزگاری امیرالمومنین(ع) برفراز منبر مسجد کوفه فریاد برآورد: «به من خبر رسیده که زنان شما در مسیر راه ها به مردان تنه می زنند، آیا حیاء نمی کنید، خداوند لعنت کند کسی را که غیرت نمی ورزد .»
پیشامد چه بود؟
در حواشی حمله سربازان معاویه( لعنت الله علیه ) به سرزمینی در حوالی بغداد شانه های زنان به شانه های مردان خورده بود... و تو که آن بالا نشسته ای هر روز می بینی احوالات قبیله ام را که دم بر نمی آورم تا بگویم و «ان الله سمیع علیم». اگر از احوالات این روزهای قبیله ام بخواهی، ملالی نیست جز ترس از بلا، که سایه اش چندی است بر سرمان سایه افکنده و ما که از تو نمی ترسیم از رعد وبرق و زلزله و خورشید گرفتگی و ماه گرفتگی تا سرحد مرگ می ترسیم.
گویی یادمان رفته نبض زمین در دست توست و تو خوب می دانی که چه زمانی شانه به شانه اش کنی.
و« درآن هنگام که خورشید درهم پیچیده شود، ودرآن هنگام که ستارگان بی فروغ شوند، ودر آن هنگام که کوه ها به حرکت درآیند ... ودرآن هنگام که وحوش جمع شوند، و در آن هنگام که دریاها برافروخته شوند...آری در آن هنگام؛ هر کس می داند چه چیزی را آماده کرده است...پس به کجا می روید؟» مردمان قبیله ام می گویند چون بلا بیاید تروخشک را باهم می سوزاند! نمی دانم که گناهانم هنوز تر و تازه اند یا آنقدر کهنه شده اند که روحم چون کنده ای پیر وخشن آتش جهنم را شعله ورتر می کند. یاد آن قدیم ها که می افتم ـ روزهای با هم بودنمان را می گویم ـ لبخند دوباره برلبم می نشیند و بعد دوباره غم به سراغم می آید که چرا عهدمان را فراموش کردم و تو مرا به این گوشه از جهان تبعید کردی؟!
وقتی از تو دور شدم، وارد صحنه ای شدم که همه بازیگر بودند و من از همه جا بی خبر که هیچ وقت استعداد بازیگری نداشتم، شدم یکی از وسایل صحنه.
سکوت روزها و شب ها بر من گذشت، کلام در حنجره ام رسوب کرده بود، راه نفسم بندآمده بود وتو را کم کم فراموش می کردم و فقط نظاره می کردم؛ بازیگران نقش های خوب وبد را وسرنوشت را که تو رقم می زدی و خوبی وبدی واقعی را از کالبد نقش بیرون می آوردی و عریان می ساختی.
دیدم جوان ها را که برای تو از پدران ومادران دل می بریدند و می رفتند. دیدم خون ها را که برای تو به زمین ریخته شد و خاک این قبیله را برای همیشه گلگون ساخت. دیدم اراده مردان و زنان آسمانی را که در راه تو چون فولاد استوار بودند.
دیدم دخترانی را که برای آیندگان، شهید می کاشتند. ودیدم مردمانی را که برروی خون شهید به دست افشانی و پایکوبی مشغول بودند. و دیدم که در زیر آسمان قبیله ام کلام تو سوزانده شد و نام حسین تو پاره پاره. ونمردم...نمردم...نمردم...
گویی این درد بی دردی پوستم را خیلی کلفت کرده بود.
و حالا من با تمام وجودم فریاد می زنم که این پوستین را نمی خواهم.
به فریاد رس، کمکم کن، من تو را می خواهم، از انتهای این چاه تنگ و تاریک تو را می خوانم، صدایم را می شنوی؟
باورم نیست که روی از من بگردانی و نخواهی که صدایم را بشنوی.
انتظار زیادی نیست اگر از تو بخواهم به یک وسیله صحنه، نقشی اصلی را واگذار کنی که تو خود فرموده ای به هر که بخواهی بی حساب عطا می کنی.
پس دوباره سلام، از اینکه به سویم بازگشتی سپاسگزارم. مگر نه اینکه هر کسی تو را دارد چیز دیگری نخواهد؟ ما را نگاه تو بس ای محبوب قلب ها که دارندگی تو برازندگی ماست...نقشه ها و نقشه کش ها هر چه می خواهند بگویند...
آمده ام در آغوشت بمانم تا درد بی دردی ام دوا شود؛3شنبه ها و 5شنبه ها را برایم بیشتر کن! « الهی و ربی من لی غیرک ...»
سمیه کاوسی

==============================================================================================================

گردش گودری

دزدیدن از یک نویسنده سرقت ادبی است
اما اگر از چند نویسنده بدزدید
نامش می شود پژوهش!
¤
ماه، خورشید، زهره، زمین، زحل... همه تو!
مشتری من...
¤
به انتظار باران نشسته بودم به این دلخوشی که
یادت را بشوید از خاطراتم
غافل از اینکه باران نم می زند
تازه می کند هرآنچه خشک شده است را
¤
حرف زدن چه چیز وحشتناکی است
که بزرگترین احترام به هرکسی این است که
برایش یک دقیقه سکوت می کنند

 


[ سه شنبه 89/2/14 ] [ 9:27 صبح ] [ رضا ]

1- محمدرضا گلزار — bmw

2- محمدرضا شریفی نیا — زانتیا و سیناد

3- تهمینه میلانی –– پرادو

4- مسعود ده نمکی –– پژو 206

5- پرویز پرستویی –– پرشیا

6- بهرام رادان –– لندکروزر

7- پوریا پورسرخ –– پاترول

8- علی لهراسبی –– پرادو

9- کامبیز دیرباز –– کوراندو

10- محمد اصفهانی –– تویوتا کمری و سوناتا و پژو 405

11- سید جواد هاشمی –– آزرا

12- فیروز کریمی –– آزرا

13- امین حیایی –– رنج رور

14- نفیسه روشن –– رنو pk

15- حسین رضازاده –– ماکسیما

16-رضا رشیدپور –– تویوتا کمری

17- محمدرضا فروتن –– پژو 206

18- نیکی کریمی –– پاترول

19- شهاب حسینی –– ریو

20- محمود شهریاری –– ماکیسما و ماتیز

21- طناز طباطبایی –– اپل کورسا

22- امین تارخ –– پرادو

23- مهدی سلوکی –– پرشیا

24- حمید گودرزی –– سانتافه

25- حسن پورشیرازی –– مگان

26- حامد کمیلی –– پاترول

27- حمیدرضا پگاه –– پژو 206

28- حسین رفیعی –– رونیز

29- رضا صادقی — پژو 206

30- سعید راد — کوراندو

31- زیبا بروفه — پژو 206

32- حسن جوهرچی — پژو 206

34- علی نصیریان –– ورنا

35- پانته آ بهرام — پراید

36- مریلا زارعی — سمند

37- رضا کیانیان — پاترول

38- کاوه سماک باشی — پرشیا

39- امیر نوری — پرشیا

40- ابوالفضل پورعرب — پرشیا

41- امیر تاجیک — زانتیا

42- جواد رضویان — سوزوکی و پژو 206

43- رامتین خداپناهی — پژو 206

44- امیر جعفری — پرادو

45- مجتبی کبیری — پرشیا

46- علیرضا دبیر — پژو 206

47- علی دایی — بنز و پرادو

48- نیوشا ضیغمی — پژو 206

49- باران کوثری — سمند

50- احسان خواجه امیری — مزدا 323
51- شاهین آرین –– سوناتا

52- اشکان خطیبی — پژو 206

53- حمید لولایی — دوو سی یلو

54- مهران مدیری — پرادو

55- حمید عسگری — gen2

56- بروز ارجمند — مزدا 323

57- مسعود روشن پژوه — پرادو

58- حسام الدین سراج — پژو 206

59- بهروز افخمی –– پژو 405

60- احمدرضادرویش — پژو 405

61- محمد سلوکی — پژو 405

62- احسان علیخانی — پژو 405

63- مسعود کیمیایی — مرسدس

64- مجید اخشابی — پرشیا

65- قاسم اقشار — ماکسیما

66- جمشید مشایخی — پژو 405

67- رضا عطاران — پژو 206

68- مجید *** –– پرشیا

69- محمد نصرتی –– ماکسیما

70- ایرج نوذری –– پژو 206

71- مریم کاویانی — پژو 206

72- علیرضا نیکبخت واحدی — bmw

73- نگار فروزنده — دوو سی یلو

74- شیث رضایی — بنز

75- سپند امیرسلیمانی — پژو 206

76- عاطفه نوری — ماتیز

77- مهسا کرامتی — پراید

78- مهدی مقدم— دوو سی یلو

79- عبدالرضا اکبری — پژو 206

80- علیرضا خمسه — مزدا 323

81- عادل فردوسی پور — زانتیا

82- گلشیفته فراهانی — پرادو

83- بهزاد فراهانی — پژو 405

84- جهانگیر کوثری — پرشیا

85- رخشان بنی اعتماد — ماتیز

86- مهتاب کرامتی — پژو 206

87- اکبر عبدی — گل

88- سیروس مقدم — پژو 206

89- حسین یاری — تویوتا کمری

90- خسرو شکیبایی — پژو 206

91- آرام جعفری — پژو 206

92- یکتا ناصر — پژو 206

93- حسام نواب صفوی — مگان

94- مهدی امینی خواه — پژو 206

95- فرزانه کابلی — پژو 206

96- لیلا اوتادی — دوو سی یلو

97- حمید ماهی صفت — اپل کورسا

98- فرزاد حسنی — ماشین ندارد

99- افشین قطبی — سوزوکی

100- ناصر حجازی — سوزوکی

101- علی پروین — ماکسیما

102- امیر قلعه نوعی — بنز و پژو 405
[ شنبه 89/2/11 ] [ 10:58 صبح ] [ میلاد ]
اول از همه برایت آرزومندم که عاشق شوی،

و اگر هستی، کسی هم به تو عشق بورزد،

و اگر اینگونه نیست، تنهائیت کوتاه باشد،

و پس از تنهائیت، نفرت از کسی نیابی.

آرزومندم که اینگونه پیش نیاید، اما اگر پیش آمد،

بدانی چگونه به دور از ناامیدی زندگی کنی.

برایت همچنان آرزو دارم دوستانی داشته باشی،

از جمله دوستان بد و ناپایدار،

برخی نادوست، و برخی دوستدار

که دست کم یکی در میانشان

بی تردید مورد اعتمادت باشد.

و چون زندگی بدین گونه است،

برایت آرزومندم که دشمن نیز داشته باشی،

نه کم و نه زیاد، درست به اندازه،

تا گاهی باورهایت را مورد پرسش قرار دهد،

که دست کم یکی از آنها اعتراضش به حق باشد،

تا که زیاده به خودت غرّه نشوی.

و نیز آرزومندم مفیدِ فایده باشی

نه خیلی غیرضروری،

تا در لحظات سخت

وقتی دیگر چیزی باقی نمانده است

همین مفید بودن کافی باشد تا تو را سرِ پا نگهدارد.

همچنین، برایت آرزومندم صبور باشی

نه با کسانی که اشتباهات کوچک میکنند

چون این کارِ ساده ای است،

بلکه با کسانی که اشتباهات بزرگ و جبران ناپذیر میکنند

و با کاربردِ درست صبوری ات برای دیگران نمونه شوی.

و امیدوام اگر جوان که هستی

خیلی به تعجیل، رسیده نشوی

و اگر رسیده ای، به جوان نمائی اصرار نورزی

و اگر پیری، تسلیم ناامیدی نشوی

چرا که هر سنّی خوشی و ناخوشی خودش را دارد

و لازم است بگذاریم در ما جریان یابند.

امیدوارم حیوانی را نوازش کنی

به پرنده ای دانه بدهی، و به آواز یک سَهره گوش کنی

وقتی که آوای سحرگاهیش را سر می دهد.

چرا که به این طریق

احساس زیبائی خواهی یافت، به رایگان.

امیدوارم که دانه ای هم بر خاک بفشانی

هرچند خُرد بوده باشد

و با روئیدنش همراه شوی

تا دریابی چقدر زندگی در یک درخت وجود دارد..

بعلاوه، آرزومندم پول داشته باشی

زیرا در عمل به آن نیازمندی

و برای اینکه سالی یک بار

پولت را جلو رویت بگذاری و بگوئی: این مالِ من است.

فقط برای اینکه روشن کنی کدامتان اربابِ دیگری است!

و در پایان، اگر مرد باشی، آرزومندم زن خوبی داشته باشی

و اگر زنی، شوهر خوبی داشته باشی

که اگر فردا خسته باشید، یا پس فردا شادمان

باز هم از عشق حرف برانید تا از نو بیاغازید.

اگر همه ی اینها که گفتم فراهم شد

دیگر چیزی ندارم برایت آرزو کنم

[ شنبه 89/2/11 ] [ 10:37 صبح ] [ میلاد ]
<      1   2   3      
درباره وبلاگ

مدیر وبلاگ : میلاد[992]
نویسندگان وبلاگ :
رضا (@)[32]

بهزاد (@)[14]

سارا[0]

میــلاد هستم مدیــر این وبــلاگ ؛ هر روز با جدیــدتــرین مطالب علمی، آموزشی و سرگرمی در خدمتتون هستم .......... _______________________________ تماس با مدیر وبلاگ : 09371676875
موضوعات وب
امکانات وب
بازدید امروز: 47
بازدید دیروز: 16
کل بازدیدها: 522568