.............
پیک دوم :
هنوز هم دنیا رو می فهمم ... می فهمم یه لعنتی اون بیرون وایساده که گل میفروشه
که فال میگیره ... که کفش واکس میزنه ... که اگه اونم نباشه یکی دیگه هست ...
که پول میگیره تا گرمش شه لباسشو در بیاره ، تا چراغ خجالت بکشه خاموش شه
که خیس شه ... تا تو حموم صدای گریش بیرون نیاد ....
خواهرم نیست ... همین بسه .... به سلامتیش
پیک سوم :
تلخه .... مزه میخوام ... به روم نمیارم... بذار برقصند
من میخوام بشینم و شبیه خودم باشم ... با یه سیگار
اگه فهمیدن ِ من ، با مشروب ، شدنیه باید دنبال یه زن الکلی بگردم ... هه
به سلامتی بی کسی
پیک چهارم :
هنوز هم فرق پاتیل و پاستیل رو میفهمم
همه دو تایین .. انگار من فقط یه موجود تک سلولی ام
که زیر بار ِ این لقاح مصنوعی ِ یه شبه نمیره ....
مشروبش تلخه ... حقیقتش تلخ تر ...
به سلامتی ِ فاصله ، بین منو ، نفر بعدی ، که وقتی
دستتو پس میزنم به اون میدی
پیک پنجم :
گرمه ... اما سرم از یه چیز دیگه دود کرده ....
آره زیادش کن ... صدای درون همدیگرو اگه بشنوین از هم متنفر میشین
زیادش کن لعنتی ... بذار برقصن ...یه شبم یه شبه ...
فراموش شه هرچی که تو تنهایی گریه آوره ....
به سلامتی ِ هممون ... که روی هم ، هیچ چی نیستیم
پیک شیشم :
یکی که با اون میرقصید با غیر اون ، تو اتاق رفت ....
عالـــــــــیه ... عاشق این اپرای مجللم ....
داره حقیقت ها رو میشه ... مث ِ یه غرق شده که جنازش میاد رو آب
احمق داره دنبالش میگرده ... میرم سمتش .... میگه ندیدیش ؟
میگم : من حواسم فقط به پای آدماست
میگه : که چی ؟
میگم : تا وقتی دوتا باشه تو جمعیته ... چارتا که شد رَم میکنه از جمعیت ...
...
به سلامتی خیانت ... مخصوصا وقتی از یه کاردستی ، عشق میسازی .........
پیک هفتم :
دارند ابی میخونند ... ( برگ ریزونای پاییز کی چشم به رات نشسته ...)
پنجره میخوام ... با یه دور دست .... حتی یه رفتگر ...
مسافری ، شازده کوچولی چیزی ... که بشه ازش پرسید :
آتیش ِ بی منت داری ؟؟؟؟؟؟؟؟؟
نــــــــــیست ...بر میگردم ...
( کی منتظر میمونه ...حتی شبای یلدا )
به سلامتی ِ زن ِ ابی ... که شب های بعد کنسرت گندای ابی رو به روش نمیاره ........
پیک هشتم :
تاریکش میکنند ...صمیمی بشه ... صدا بیاد پایین ...
شاعرانه بشه ...
نوستراداموس کجاست پیش بینی کنه :
تا ده دقیقه دیگه حد اقل سه نفر گریه ی رمانتیک میکنند؟؟
حالا وقتشه ... ویگن بذار ( بـــــــــا تو رفتم ... بی تو باز آمدم )
هنوز داره دنبالش میگرده ...
بهش میگم : تو ماشین آورده بودی یا اون ؟
میگه : چه فرقی داره ؟
میگم : اتفاقا خیلی ..........
به سلامتی ِ دزد که اگه از دزد بزنه ، شاه دزده
پیک نهم :
خوبه ... حالا خوبه ... گرمم
اونقدر که وقتی خودمو به نفهمی میزنم ، چیزی نفهمم
هی ... هی ... هی ... اون اتاق خوابه ، دستشویی اون یک دره ...
نزدیک بود یکی وسط عشق بازی دو نفر بالا بیاره ............
خوبه ... تنهایی خوبیش همینه ... حواست به هر خری هست ...
جز خودت ...
به سلامتی ِ پیک بعدی وقتی این پیک بغض داری و حرفت نمیاد
پیک دهم :
دارم به اون گلفروش فکر میکنم ....
مزه تموم شده ... کاش ازش آدامسی چیزی میخریدم ...
میخورم ... باداباد ... هنوز در ِ دستشویی رو بلدم .........
به سلامتی ِ یه آمبولانس ِ پُر ، که هرچقدم داغون باشی ، فقط رد میشه
پیک یازدهم :
تکلیف همه معلومه ....
چراغا روشنه ...
همه رژ لبا پاک شده ...
وقته رفتنه ...
احمق هنوز داره دنبالش میگرده ، شمارشو میگیره ....
ترمز میزنم .
میگم بیا بالا برسونمت ...
تو فکرش داره چیزه بدی میگذره ...
خوبه که جاش نیستم ...
شایدم ...
خوبه که جـــام نیست ....
بهش میگم پیک اول رو با هم خوردین ؟
میگه آره ، اونم به سلامتی هر کی که پیک آخر روپا باشه
( خوب اون که الان رو پاش نیست پس سلامت باشی )
میگه : تو پیک اول به سلامتی چی خوردی ؟
نگاش میکنم ...
من خیلی وقته که دیگه پیک اول رو نمی خورم ........
به دردات برس ..........
(خودم اشکم داره در میاد .... )