جدید ترین های روز دنیا - عکس - شعر | ||
|
آرزوهای یک پسر ?سالگی: ـ بابایی...بابایی برام تفنگ می خری؟ ـ قربونت برم بابایی...اگه قول بدی بچه خوبی باشی و حرف مامانی رو گوش بدی برات می خرم. ?سالگی: ـ بابایی...بابا جون?پولهای عیدیم رو می دی؟ ـ آره بابا می دم.اگه قول بدی دست به شیرینی و آجیل نزنی و بچه خوبی باشی می دم. ـ به قولم عمل کردم اما بابایی نه.تازه عیدیهام رو به بچه ی اونایی می داد که بهم عیدی داده بودن. کلاس اول ابتدایی: ـ بابایی من کیف با عکس فوتبالیستها می خوام؟ ـ آره بابا جون برات می خرم.اگه قول بدی همش نمره ?? بگیری. کلاس پنجم ابتدایی: ـ بابا من کامپیوتر می خوام?باید برام بخری...همه دوستام دارن. ـ باشه برات می خرم اما باید قول بدی شاگرد اول کلاس بشی و بچه خوبی باشی. ـ بازم من به قولم عمل کردم اما بابام نه. کلاس دوم راهنمایی: ـ بابا من موبایل می خوام... اگه نخری شام نمی خورم. ـ نفهمیدم ...چی گفتی؟! برام شرط می ذاری؟! ـ اخرش با پا در میونی مامانم پدرم قبول کرد اما بازم خبری نشد. کلاس دوم دبیرستان: ـ خانم ساعت ?? شب ای پسر کجاست؟ ـ والا چی بگم! صبح که می رفت بیرون گفت تا برام موتور نخرید خونه برنمی گردم. ـ حالا بگو برگرده? براش می خرم. چند ساعت بعد: ـ برگشتم اما اولش ?فصل کتک مفصل خوردم. قرار شد اگه امسال ?ضرب قبول بشم تابستون برام موتور بخره. این بار نه من به قولم عمل کردم نه بابام! کنکور: ـ بابا ماشین می خوام? بدون ماشین دانشگاه نمی رم. ـ باشه پسرم? کنکور قبول بشی برات می خرم. ـ من که قبول نشدم و طبق معمول خبری از ماشین نشد. بعد از سربازی: ـ تا سربازیم تموم شد تو یک نگاه عاشق شدم. با صورتی سرخ پیش بابا و مادرم رفتم و گفتم من زن می خوام... ـ باشه پسرم فقط این بار اگرش پیش بابای دختره است!!! [ یکشنبه 89/3/2 ] [ 3:23 عصر ] [ میلاد ]
|
|
[ طراحی : نایت اسکین ] [ Weblog Themes By : night skin ] |