دوست دارم تنها بمانم

همانگونه که بیش از اینها تنها بودم

ترجیح می دهم تنهایی زیر باران راه برون

گریه کنم .....بخندم....

می خواهم هنگام مرگم تنها باشم

تا غصه ی کسی آزارم ندهد

تنهایی را می پرستم واینگونه اعتقاد دارم

که هرکس خود را...خدارا وزیباترین هارا

در تنهایی می یابد

تنهایی آرامم می کنم...من تنها...مرغ عشقم تنها

باران تنها پاییز تنها پس برایش می نوازم

آخر چه دوستی باوفاتر از تنهایی

تمام لحظه هارا بامن بوده

لحظه ی دلتنگی..عاشقی..بیماری فقط او بود

فکرمی کنم اگر اشکهایم رابادستان سرده خودم پا کنم

غصه هایم شیرین تر شود

همه کس وهمه چیز به جز تنهایی راازخوابم بیرون می کنم

درتنهایی کسی نیست که ....

دلم را بشکند..آزارم دهد..مرا بسوزاند

غیرتی هستم اما روی تنهایی بیش تر

تمام قلبم را باآب باران شست وشو می دهم

ودر آخرروی قلبم می نویسم

دیگر هیچ کس رادر تنهاییه خودراه نمی دهم

حتی شما دوست عزیز