شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام دوستان

ساعت دماسنج

*قاصدك*

+ * مهم نيست* که آدم ها چگونه اند مهم نيست جواب سلامت را ميدهند يا نه تو سلام کن سر به سر دلشان بگذار شيطنت کن و بخند *مهم اين است* که تو خوب باشي روزي دلشان براي خوبي هايت تنگ ميشود...
*قاصدك*
11:32 صبح
*ليلا*
@};-
سلام
مهرباني #
سلام بر مهر
*قاصدك*
{a h=noozhin}ليلا{/a} {a h=yajaavad}انديشه نگار{/a} {a h=n45}مهرباني #{/a} و درود بر همه ي شما مهربانان.. @};-

*قاصدك*

*قاصدك*
11:32 صبح
همابانو
دنياي بچگي چون دنياي بدون آلام و آلايش و تلاطم هست... دلگويه ات در حينِ دل انگيزي ، دردي ظريف داشت..
*قاصدك*
{a h=banoyedashteroya}هما بانو{/a} سلام بانو . ممنون از اظهار نظرتون. به قول دافنه دوموريه کاش ميشد خاطرات شيرين رو مثل عطر تو يه شيشه جا بديم و هر موقع دلمون خواست يه بار ديگه عطر اون لحظه ها رو بو کنيم ...
همه 6 نظر
{a h=ghasedak2007}قاصدك{/a} نفرماييد ، از مطالبي که اينجا بارگزاري ميکنيد پيداست که گم شدن در کار شما نيست فقط شايد قدري خسته شديد که اونهم بزودي زود برطرف ميشه . اما عقيده خودم اينه که در هر حالي بايد روحيه خودمون رو حفط کنيم و با نرمش و ورزش تني سالم داشته باشيم ...
*قاصدك*
{a h=ravandi}‍‍‍‍ راوندي {/a} بله همين طوره. بايد به خودمون کمک کنيم.

*قاصدك*

+ [وبلاگ] مخاطب خاص
*قاصدك*
11:31 صبح
روحشون شاد براتون از خدا طلب صبر ميکنم عزيزم
*قاصدك*
{a h=yajaavad}انديشه نگار{/a} خيلي ممنونم دوست خوبم:'(
بعدی همه 11 نظر قبلی
سالها فکر ميکردم اينهايي که شبهاي چهارشنبه به قصد زيارت حضرت ولي عصر عج چهل بار مشرف ميشن جمکران وقتي ايشان را زيارت کردند بعدش چگونه ميخوان زندگي کنند که مشابه اين اتفاق براي خودم افتاد و هر کار نيکي که انجام ميدم هيچ بنظرم مياد و هر خطايي که ميکنم هر چند مختصر مدتها خودم رو سرزنش ميکنم . البته اتفاقاتي افتاد که او صلاح ديد مرا هدايت کند که اگر نمي‌کرد شايد مرده بودم و اين را خداوند نمي‌خواست :)
*قاصدك*
{a h=ravandi}‍‍‍‍ راوندي {/a} منم هميشه دستاي خدا رو روي شونه هاي زندگيم حس کردم و هميشه بي نهايت سپاسگزارم @};- ممنونم جناب راوندي

*قاصدك*

+ کدام پرنده با بوي تن تو پرواز مي کند که باران را اين گونه عاشقانه مي نوشم؟ بيژن نجدي

*قاصدك*

+ برتولت برشت در کتاب زندگي گاليله ميگه* " کساني که نانشان آمادست نميخواهند بدانند که نان چگونه پخت ميشود آنها ترجيح ميدهند شکرگزار خداوند باشند تا نانوا" *
*قاصدك*
به نظرم برتولت کاملا درست ميگه ما نون رو ميخوريم و کاري نداريم که چطوري درست ميشه فقط خدا رو شاکريم و هميشه هم نون داريم! بنابراين اگه ما زندگي خودمون رو با اين فرمول تو جدول تناسب بذاريم ميشه خدا رو به خاطر چيزايي که دوست داريم داشته باشيم اما نداريم هم شکر کنيم! طوري که انگار اونا رو تو مشتمون داريم تا خداي بزرگ واسمون فراهمشون کنه.
+ [وبلاگ] خون بها
@};-
بعدی همه 18 نظر قبلی
يچ کدوم رو به نحو صحيح اداره نکرديم اين دو ملزم و ملازم يکديگرند اما دليل مدبر هم رو درست پيدا نکردند دليلش درست اما مدبرش آدم کار بلدي در راس انتخاب و کارش نبود
سلام عالي بود خوشحال ميشم از وبلاگ من هم ديدن کنيد و نظرتون رو بفرماييد@};-
+ من نميفهمم کوهنوردي اونم تو هواي سرد چه لذتي داره
2-FDAN
بد نيست:Dولي خيلي هم خوب نيست:)
° گيسو•
خيلي جالبه اتفاقن هواي سرد با لباس گرم بري کوه خيلي ميچسبه مخصوصن هواي باروني الان
بعدی همه 17 نظر قبلی
{a h=haftasman}# هفت آسمان{/a} :-|
2-FDAN
{a h=advanced}اسپايکا{/a} ولي امروز توي پياده رو و روي رنگاي خيابونا ک ميرفتم ليز ميخوردم ميگفتم بدنم درد ميگيره سرويس ميشم بيفتم:D

اسپايکا

+ هميشه هر وقت ميام پارسي ميرم تو پيام هاي خصوصي، پيام هاي قديمي اونجا رو ميخونم و با يه لبخندي ميرم :)
سلام شما هنوز هستيد؟
:(
همه 8 نظر
اسپايکا
{a h=Tabrizi246810}جوادتبريزي{/a} تشکر همچنين
Miss fatima
{a h=advanced}اسپايکا{/a} ‌@};-
+ چجوري آرومش کنم دليو ک گرفتار توعه؟ بيا پيش من باش يه کم...

اسپايکا
ماه من
همه 5 نظر
اسپايکا
@};-

اسپايکا

+ سن وبلاگم 15 سال و 5 ماه و 5 روز شده :)
اسپايکا
15 سالم بود، مثل هميشه پشت سيستم تو اتاقم، صفحه ثبت وبلاگ جديد جلوم بود تو فکر انتخاب يه آدرس براي وبلاگم بودم چند تا اسم اومد به ذهنم ولي قشنگ نبودن چيزي که ميخواستم رو نميرسوندن يهو از پسرخالم که چند ترم زبان جلوتر از من بود و کنارم رو صندلي نشسته بود پرسيدم پيشرفته به انگليسي چي ميشه گفت Advanced گفتم همين خوبه و دکمه ثبت رو زدم :دي
اسپايکا
از همون اول ميخواستم پيشرفته بودن رو به هر کس که مياد تو وبم القا کنم :D
بعدی همه 34 نظر قبلی
اسپايکا
{a h=beautifullove}کلبه تنهاييمريم{/a} همينطوره :)
{a h=advanced}اسپايکا{/a} خوبيد
+ هيچيم و هيچکس نخرد هيچ را به هيچ... اي روزگار ، درگذر از چون و چند ما... . . . طالب آملي
هايدي
103/8/13
روزگار با قيمت گذاري ارزش فردي را تعيين نمي کند هيچ بودن دليل پوچ شدن نيست آدم بايد از من خالي شود در منيت يار عيان و پيدا شود تا از من خود خالي نشوي چگونه با من او مبتلاي يافتن خويش شوي مردم نامي شدم و بار ديگر مي ميرم و آنجاست که هر چه خواهد او
sobhan
دلِ خوش???????
بعدی همه 10 نظر قبلی
{a h=u4e46d74210332323}sobhan{/a} درود بر کاربر قديمي سبحان . شما را کسي فراموش نمي‌کند چون با يک کلمه دل خوش موجبات دلسردي کاربران را فراهم کرديد و هيچ ايده تازه اي هم از خود بروز نداديد تا بفهميم چگونه ميشود الکي خوش نبود . خود من يکي از همانهايي هستم که مطرح کرديد دارد دست و پا مي زند اما هيچوقت دليل آنرا متوجه نخواهيد شد . حالا هم که لب به سخن گشوديد
{a h=u4e46d74210332323}sobhan{/a} بسيار دير شده و خودتان مي‌بينيد که مثل سابق نيست اما خود من احتياج به حضور هيچکسي ندارم و اگر هم پستي در اين باب گذاشته ام فقط بخاطر همان چند نفري بود که حضور دارند . بنظرم دست از آن وبلاگ و کاربري قبلي بردار و با همين که آمدي بيا ببين اينجا چه امکاناتي دارد که از آن بي خبري :)
+ گفتم از کار برد مرا خنده کردنت خنديد و گفت من به تو کاري نداشتم ... . . . وحشي بافقي
هايدي
103/8/13
ولي هرچه بود کار ما بود با آن يار شيرين سخن و گلگون سيماي باشرف و با صلابت اش آنکه از ثمرات آن شجره طيبه اهل بيت ولايت و امامت باشد که مي‌شود ختم به ظهور منجي عالم بشريت مهدي مصطفي عج جانم به طريق و به وجود پاکش روان بر شمشير جهاد در رهش چگونه شود کارش با ما به پايان رسد آنجا که اميد وصالش بر ما خاتم به هيج فرض و هيچ دليل و منظري ختم و به پايان نرسد الي بعد شفاعت اش
+ #معرفي_کتاب *راض ِبابا* «راضِ بابا» روايت شخصيت دختري نوجوان است. دختري که تمام تلاشش را به کار مي‌بندد تا در زندگي اول باشد. در شانزدهمين بهار عمرش حادثهاي رخ ميدهد و او را در رسيدن به خواستهاش کمک ميکند؛ انفجاري که در سال 1387 در حسينيه سيدالشهداي شيراز رخ داده و نقطه اوج زندگي او را رقم مي‌زند.
شهيد راضيه کشاورز 11 شهريور 1371 در ظهر گرم تابستاني هم‌زمان با نواي اذان ظهر در مرودشت شيراز به دنيا آمد. والدينش به خاطر ارادتي که به خانم فاطمه زهرا (سلام الله عليها) داشتند نام راضيه را برايش برگزيدند.
روزها يکي پس از ديگري سپري مي‌شدند. راضيه بزرگتر مي‌شد و با وجودش شور و نشاط مضاعفي به خانه مي‌بخشيد. از همان کودکي روحيه‌اي شاداب و پرشور و نشاط داشت و لطافت و مهرباني‌اش به وضوح در برخورد با اطرافيان آشکار بود. راضيه تا قبل از بهار 16 سالگيش موقعيت هاي چشمگيري را در زمينه ورزش کاراته، مسابقات قرآن و درس و تحصيل کسب کرد.
بعدی همه 27 نظر قبلی
متاع تو را جز شيرين و ليلي کس خريدار نمي‌شود مفت هم بفروشي کس نمي برد گران هم بدهي جز شيرين و ليلي نازش نمي خرد فکر بازار مباش جنس قيمي فقط خواهان يوي دارد درد تو را دوم کس نمي خرد خوش باش که وقت احتساب عشق مفت را ارزان کس نمي برد جز معشوق اين متاع تو قيمت ندارد خريدار دل ندارد تنها دلبر دل مي خرد شاه دل تنها اس ميخرد
دل نوشته هاي مجنون
ساعت دماسنج
ميلاد لطفعلي
رتبه 0
0 برگزیده
163 دوست
محفلهای عمومی يا خصوصی جهت فعاليت متمرکز روی موضوعی خاص.
گروه های عضو
ميلاد لطفعلي عضو گروهی نیست
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله آذر ماه
vertical_align_top