• وبلاگ : جديد ترين هاي روز دنيا - عکس - شعر
  • يادداشت : غرور ...
  • نظرات : 0 خصوصي ، 2 عمومي
  • آموزش پیرایش مردانه اورجینال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    ميان بيگانگي و يگانگي هزار خانه است. آنکس که غريب نيست شايد که دوست نباشد. کساني هستند که ما به ايشان سلام مي گوييم و يا ايشان به ما. آنها با ما گرد يک ميز مي نشينند، چاي مي خورند، مي گويند و مي خندند. « شما » را به « تو » ، «تو » را به هيچ بدل مي کنند. آنها مي خواهند که تلقين کنندگان صميميت باشند. مي نشينند تا بناي تو فرو بريزد. مي نشينند تا روز اندوه بزرگ. آنگاه فرارسنده ي نجات بخش هستند. آنچه بخواهي براي تو مي آورند، حتي اگر زبان تو آن را نخواسته باشد، و سوگند مي خورند که در راه مهر، مرگ، چون نوشيدن يک فنجان چاي سرد، کم رنج است. تو را نگين مي کنند در حلقه ي گذشتهايشان. جامه هايشان را مي فروشند تا براي روز تولدت دسته گلي بياورند _ و در دفتر يادبودشان خواهند نوشت.

    زماني فداکاريها و اندرزهايشان چون زورقي افسانه اي، ضربه هاي تند توفان را تحمل مي کند، آنها به مرگ و روزنامه ها مي انديشند. بر فراز گردابي که تو واپسين لحظه ها را در آن احساس مي کني مي چرخند و فرياد مي زنند: من! من! من! من!

    بايد ايشان را در آن لحظه ي دردناک بازشناسي. بايد که وجودت در ميان توده ي مواج و جوشان سپاس معدوم شود. بايد که در گلدان کوچک ديدگان تو باغ بي پايان « هرگز از ياد نخواهم برد » برويد. آنگاه دستي تو را از فنا باز خواهد خريد، دستي که فرياد مي کشد: من! من! من! و نگاهي که تکرار مي کند: من!

    از ياد مران که اينگونه شناسايي ها بيشتر از عداوت ، انسان را خاک مي کند. مگذار که در ميان حصار گذشت ها و اندرزها خاکسترت کنند. بر نزديکترين کسان خويش، آن زمان که مسيحا صفت به سوي تو مي آيند، بشور!

    سلام اقا ميلاد از اين متني که نوشتي بسيار خوشم اومد خيلي روم تاثير گذاشت واقعا به خاطر اين وبلاگ و اين ديد قشنگت بهت تبريک مي گم بازم بهت سر مي زنم اما نمي دونم چرانميشه اسم رو بنويسي فنتش خراب هست

    زيبا بود...